از ماه

از ماه
لکه ای بر پنجره مانده است
از تمام آب های جهان
قطره ای بر گونه ی تو
و مرزها آنقدر نقاشی خدا را خط خطی کردند
که خون خشک شده
دیگر نام یک رنگ است

از فیل ها
گردنبندی بر گردن هایمان
و از نهنگ
شامی مفصل بر میز
فردا صبح
انسان به کوچه می آید
و درختان از ترس
پشت گنجشک ها پنهان می شوند.
دیدگاه ها (۳)

درد عشق از تندرستی خوشترستملک درویشی ز هستی خوشترستعقل بهتر ...

ما ز فردا نگرانیم که فردا چه کنیم زیر این بار گرانیم که جان...

ای صمیمی، ای دوستگاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی...دیدن...

خم ابروی توسر مشق کدام استاد استکه خرابات دلم در پی او آباد...

صحچپتر ۱۱ _ دفتر خاطرات پنهانشب...آسایشگاه در سکوتی فرو رفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط