🌺 🍃 ﷽🍃 🌺 .
🌺 🍃 ﷽🍃 🌺 .
خوب جایی آمدم هر روز ، جا انداختم
پشت در ، خود را شبیه یک گدا انداختم
🌷
من به دست خوب آقایی همیشه رو زدم
خوب کردم که خودم را زیر پا انداختم
🌷
خوب کاری کرده ام که سوی چشمم رفته است
خویش را با روضه از آب و غذا انداختم
🌷
من خودم را تا بیایم زیر چتر روضه ها ...
... سنگ هم بارید ، در هول و وَلا انداختم
🌷
آنقدَر در روضه هایش حنجرم فریاد زد
تا که خود را لال کردم ، از صدا انداحتم
🌷
دست هایم پُر شد اما باز ، خالی کردمش
زود ، آقا جمع کردش هر چه را انداختم
🌷
من دوای دردهایم بین هیئت هست و بس
بسترِ خود را درِ دارالشفا انداختم
🌷
در حرم هر روز ، قلبم را هوایی کرده ام
تا نظر بر عکس هایش بی هوا انداختم
🌷
هر تپش ، ذکرِ "حسینم" قلب می خواهم چه کار ؟!
قلبِ خود را در ضریح کربلا انداختم
🌷
یک شبِ جمعه ، دَمِ شش گوشه ، زیر قُبّه اش
چند عکس یادگاری با خدا انداختم ... (*)
🌷
خوب جایی آمدم هر روز ، جا انداختم
پشت در ، خود را شبیه یک گدا انداختم
🌷
من به دست خوب آقایی همیشه رو زدم
خوب کردم که خودم را زیر پا انداختم
🌷
خوب کاری کرده ام که سوی چشمم رفته است
خویش را با روضه از آب و غذا انداختم
🌷
من خودم را تا بیایم زیر چتر روضه ها ...
... سنگ هم بارید ، در هول و وَلا انداختم
🌷
آنقدَر در روضه هایش حنجرم فریاد زد
تا که خود را لال کردم ، از صدا انداحتم
🌷
دست هایم پُر شد اما باز ، خالی کردمش
زود ، آقا جمع کردش هر چه را انداختم
🌷
من دوای دردهایم بین هیئت هست و بس
بسترِ خود را درِ دارالشفا انداختم
🌷
در حرم هر روز ، قلبم را هوایی کرده ام
تا نظر بر عکس هایش بی هوا انداختم
🌷
هر تپش ، ذکرِ "حسینم" قلب می خواهم چه کار ؟!
قلبِ خود را در ضریح کربلا انداختم
🌷
یک شبِ جمعه ، دَمِ شش گوشه ، زیر قُبّه اش
چند عکس یادگاری با خدا انداختم ... (*)
🌷
۳۴۲
۳۰ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.