part36
part36
Daddy fucker vahshim🥑
ویو ا/ت
کوک رفت برام اب بیاره و من خوابم برد کم کم
ویو کوک
وقتی رفتم داخل اتاق ا/ت اب رو بهش بدم دیدم خوابیده منم رفتم پیشش خوابیدم صبح شد ساعت 9 بود پاشدم صبحانه درست کردم و پدر ا/ت و ا/ت رو بیدار کردم و باهم صبحانه بخوریم بعد اینکه صبحانه رو خوردیم پدر ا/ت رو بردم خانه ی سالمندان که یکم پیش دوست هاش باشه بعد رفتم عمارت پیش ا/ت و ا/ت رو بردم پیش مین سو خودمم رفتم پیش هیونگ که برای جیمین یه نقشه ای بکشیم...
...
-هیونگ
×بله
-چجوری جیمین رو بگیریم؟
×نمیدونم
-یکم فکر میکنم شب بهت خبر میدم
×باشه
-بیا بریم کافه یکم قهوه بخوریم
×باشه
-برو اماده شو
×امادم
-پس بریم
×بریم....مین سو و ا/ت نمیان؟
-نه ما دوتایی بریم
×باشه
*هیونگ و کوک سوار ماشین شدن و رفتن کافه و قهوه سفارش دادن با کیک شکلاتی بعد چند مین کوک چشمش خورد به یه پسره که خیلی شبیه تهیونگ بود و کوک تو دلش گفت*
...
ویو کوک
امکان نداره تهیونگ باشه من تهیونگ رو کشتم اون مرده...نکنه برادرشه؟ولی اون چیزی درمورد برادرش نگفته بود... بزار از هیونگ بپرسم...
...
-هیونگ
×بله
-تهیونگ بردار داره؟
×اره یه برادر کوچیکتر از خودش
-عه من چیزی نمیدونستم
×چیبود مگه؟
-هیچی همسن جوری... یه لحظه به اون پسره نگاه کن ببین برادر تهیونگ
×چی باشه...عه اره برادرشه
-بگیریمش؟
×چرا؟
-شاید بدردمون خورد
×باشه خواست بره به جای زنک میزنم که بگیرتش
-باشه
...
*هیونگ و کوک قهوه شون رو خوردن و هیونگ به کای زنگ زد*
...
×الو...کای
کای:بله
×بیا کافه
کای:باشه برای چی؟
×یه پسره هست شبیه تهیونگ هست اونو بگیرش
کای:چشم
...
*کای اومد و برادر تهیونگ رو حل داد داخل ماشین و گاز داد رفت عمارت کوک*
....
کای:ارباب پسره رو اوردم
-مرسی میتونی بری
کای:چشم
...
×حالا باهاش چیکار کنیم؟
-ازش حرف بکش
×باشه ببرمش اتاق شکنجه؟
-ببر ولی بترسونش کتکش نزن بچست
×باشه
...
×بیا بریم داخل اون اتاقه پسری
برادر ته:ب ب باشه اقا
×افرین...
*چند مین بعد*
×تهیونگ برادر توعه
بردار تهیونگ:اره
×اسمت چیه؟
برادر تهیونگ:دو کیونگ سو
×اها چند سالته؟
دو کیونگ سو:17
×اخه چقد کوچولوی
دو کیونگ سو:از جونم چی میخاین
×جیمین رو میشناسی؟
دو کیونگ سو:اره دوست صمیمی برادرم بود
×چیزی از جیمین میدونی؟
دو کیونگ سو:مثلا چی؟
×مثلا نقطه ضعفش
دو کیونگ سو:اره میدونم
×چیه؟
دو کیونگ سو:یه دختره هست اونو خیلی دوست داره اسم دختره رو به برادرم گفت چی بود؟ اها یادم اومد کیم ا/ت بود جیمین میگفت اگه بلایی سرش بیاد من خودمو میکشم
×جدی؟
دو کیونگ سو:اره
×خب اگه دختره رو بگیریم و زندانیش کنیم و به جیمین بگیم که مال و اموال تو بده به ما تا دختره رو ازاد کنیم این کارو میکنه؟
ادامه دارد...
شرط برای پارت 37 :
10 لایک
50 کامنت
Daddy fucker vahshim🥑
ویو ا/ت
کوک رفت برام اب بیاره و من خوابم برد کم کم
ویو کوک
وقتی رفتم داخل اتاق ا/ت اب رو بهش بدم دیدم خوابیده منم رفتم پیشش خوابیدم صبح شد ساعت 9 بود پاشدم صبحانه درست کردم و پدر ا/ت و ا/ت رو بیدار کردم و باهم صبحانه بخوریم بعد اینکه صبحانه رو خوردیم پدر ا/ت رو بردم خانه ی سالمندان که یکم پیش دوست هاش باشه بعد رفتم عمارت پیش ا/ت و ا/ت رو بردم پیش مین سو خودمم رفتم پیش هیونگ که برای جیمین یه نقشه ای بکشیم...
...
-هیونگ
×بله
-چجوری جیمین رو بگیریم؟
×نمیدونم
-یکم فکر میکنم شب بهت خبر میدم
×باشه
-بیا بریم کافه یکم قهوه بخوریم
×باشه
-برو اماده شو
×امادم
-پس بریم
×بریم....مین سو و ا/ت نمیان؟
-نه ما دوتایی بریم
×باشه
*هیونگ و کوک سوار ماشین شدن و رفتن کافه و قهوه سفارش دادن با کیک شکلاتی بعد چند مین کوک چشمش خورد به یه پسره که خیلی شبیه تهیونگ بود و کوک تو دلش گفت*
...
ویو کوک
امکان نداره تهیونگ باشه من تهیونگ رو کشتم اون مرده...نکنه برادرشه؟ولی اون چیزی درمورد برادرش نگفته بود... بزار از هیونگ بپرسم...
...
-هیونگ
×بله
-تهیونگ بردار داره؟
×اره یه برادر کوچیکتر از خودش
-عه من چیزی نمیدونستم
×چیبود مگه؟
-هیچی همسن جوری... یه لحظه به اون پسره نگاه کن ببین برادر تهیونگ
×چی باشه...عه اره برادرشه
-بگیریمش؟
×چرا؟
-شاید بدردمون خورد
×باشه خواست بره به جای زنک میزنم که بگیرتش
-باشه
...
*هیونگ و کوک قهوه شون رو خوردن و هیونگ به کای زنگ زد*
...
×الو...کای
کای:بله
×بیا کافه
کای:باشه برای چی؟
×یه پسره هست شبیه تهیونگ هست اونو بگیرش
کای:چشم
...
*کای اومد و برادر تهیونگ رو حل داد داخل ماشین و گاز داد رفت عمارت کوک*
....
کای:ارباب پسره رو اوردم
-مرسی میتونی بری
کای:چشم
...
×حالا باهاش چیکار کنیم؟
-ازش حرف بکش
×باشه ببرمش اتاق شکنجه؟
-ببر ولی بترسونش کتکش نزن بچست
×باشه
...
×بیا بریم داخل اون اتاقه پسری
برادر ته:ب ب باشه اقا
×افرین...
*چند مین بعد*
×تهیونگ برادر توعه
بردار تهیونگ:اره
×اسمت چیه؟
برادر تهیونگ:دو کیونگ سو
×اها چند سالته؟
دو کیونگ سو:17
×اخه چقد کوچولوی
دو کیونگ سو:از جونم چی میخاین
×جیمین رو میشناسی؟
دو کیونگ سو:اره دوست صمیمی برادرم بود
×چیزی از جیمین میدونی؟
دو کیونگ سو:مثلا چی؟
×مثلا نقطه ضعفش
دو کیونگ سو:اره میدونم
×چیه؟
دو کیونگ سو:یه دختره هست اونو خیلی دوست داره اسم دختره رو به برادرم گفت چی بود؟ اها یادم اومد کیم ا/ت بود جیمین میگفت اگه بلایی سرش بیاد من خودمو میکشم
×جدی؟
دو کیونگ سو:اره
×خب اگه دختره رو بگیریم و زندانیش کنیم و به جیمین بگیم که مال و اموال تو بده به ما تا دختره رو ازاد کنیم این کارو میکنه؟
ادامه دارد...
شرط برای پارت 37 :
10 لایک
50 کامنت
۱۲.۱k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.