استاد کیم (فصل ۲ )
پارت ۶۶
موهایش را راه رو گردن اش کرد و سمته سالون رفتن
از پله ها تک به تک پایین میرفت و ناگهان همان جسد جلو چشم هایش اومد و ایستاد خیره به پله ها شد
خشکش زده بود و هیچ حرفی یا کاری نمیکرد تا اینکه صدایی نگاه اش را به سوی اون گرفت
تهیونگ: مینو ......
مینو : ب...بله
تهیونگ سمت اش رفت و یک پله ای از مینو پایین تر بود تهیونگ نگران گفت
تهیونگ: چی شده ؟
مینو پلک هایش را زود زود زد و گفت
مینو : چیزی نیست ....
کجا بودی ؟
تهیونگ : کار داشتم .... بیا پایین همه منتظر ما هستن
تهیونگ دست مینو را گرفت و سمته سالون رفتن
مینو ... این دیگه چه خوابی بود ای بابا دلم خیلی شور میزنه
نگاه اش را به تهیونگ دوخت
مینو ... بخاطر من دشمنی بینه خانواده چو و کیم ایجاد شد ..
سمته میز رفتن و اول مینو نشست بعدش تهیونگ کنارش نشست
خانم کیم : دخترم خوب خوابیدی
تهیونگ : بله آره چجورم مادر جونم
مینو چشم غری به تهیونگ رفت و گفت
مینو : آره خانم کیم خیلی ممنونم که پرسیدید
خانم کیم : چرا بهم میگی خانم کیم بگو مادر باشه
مینو لبخندی زد و گفت
مینو : حتما مادر
آقا کیم : پس منو هم صدا کن پدر
مینو : چشم پدر خوب دیکه یه مادر و پدر دارم دیگه هیچ قصه ای نمیخورم
خانم کیم : از اینکه مارو پدر و مادرت میدونی خوشحالیم
مینو : منم همین طور پدر
تهیونگ: هی ما رو فراموش کردین
مینو : حسود
تهیونگ : پیشی ..
مینو : بیشعور
تهیونگ : میگم کوچولو هستی
تهیونگ خنده ای کرد و این باعث شد منیو عصبی بشه
مینو : خودتی .... بهم نگو کوچولو خوشم نمیاد
تهیونگ باز هم خندید ولی این بار با صدا بلند
مینو : هی چرا میخندی فکردی ...
تهیان: مینو داره مسخره میکنه
خانم کیم: تهیان ساکت
مینو : به پدر میگماااااااا
تهیونگ : منم به مادر میگماااااااا
آقا کیم : بچه ها نظرتون چیه که صبحونه بخوریم
تهیونگ : بححح فکره خوبیه پدر جان
مینو : فکره ... خوبیه ... پدر جان ...
تهیونگ : داری ادامو در میاری
مینو : آره چجورم
تهیونگ : خیلی کوچولو هستی
خانم کیم: تهیونگ بیخیال
@Yonjin953
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.