استاد کیم( فصل ۲ )
پارت ۶۸
مینو : راحتون رو گم کردی آره بزار نشونت بدم
دست یوری را همام جوری که سفت گرفته بود سمته در رفت و در را باز کرد یوری را هول داد بیرون از عمارت
مینو : بری که دیگه برنگردی جزغل
یوری : تهیونگ .... بهم قول دادی که باهات ازدواج میکنم این بود قولت ها و تو دختره ه*رزه کاری میکنم که همین تهیونگ از خونه بیرونت کنه
مینو: هی گوریل گمشو برو دیگه حوصلت رو ندارم تازه ه*رزه هم خودتی
بعد از حرف اش در را بست و روبه بقیه کرد چندید بار دست اش را رو دست اش تکون داد و گفت
مینو : کمی دست هام خاکی شد
همه شوکه بهش خیره شده بودم پدر و مادر شوهرش هم با دهن های باز خیره بودن
تهیونگ : بح همسر کی بودی
تهیونگ سمته مینو رفت و جلو اش ایستاد
مینو دست به س*ینه ایستاد و با مغرور انه گفت
مینو : خوب منم اینجوریم
روبه آقا و خانم کیم کرد و گفت
مینو : پدر و مادر بریم برایه شام شوهره خوشتیپم بریم
همه خنده ای کردن و سمته میز شام رفتن
》》》》》》》》》》》》
تهیونگ رو تخت نشسته بود و در فکر فروع رفته بود
تهیونگ ... دو بار کامیون ها رو تحویل پلیس داده و چندین بار سعی کرد تا کار خونه را آتیش بزنه ولی نتونست و این بار چی تو سرشه ...
مینو .. این شوهرم باز داره نگرانم میکنه
مینو مشغول شانه کردن موهایش بود و از تو ایینه به تهیونگ نگاه میکرد
مینو : وقتی کسی رو نداشته باشی که اتفاقی های که در روز میافته رو بهش تعریف کنی چیزه خیلی خوبیه نه
تهیونگ از افکارش بیرون رفت و نگاه عصبی اش را به مینو دوخت
تهیونگ : چی ؟
مینو در حال شانه کردن موهایش بود ..
مینو : وقتی یکی رو نداشته باش باهاش حرف بزنی خیلی خوب میشی اون درد های که رو دوشش هست کمی سبک تر میشه وقتی سبک بشه شاید وقتی که راه میری بخ زمین نخوری
روبه تهیونگ کرد با خنده ای غمگینی سمته تهیونگ رفت جلو اش رو تخت نشست گفت
مینو : بگو ببینم چرا تو افکارت هستی
تهیونگ : خانم کوچولو چیزی نیست
تهیونگ با انگشت اش به نک بینی مینو زد و خنده ای تلخی کرد
تهیونگ : میایی بخوابیم
مینو : چرا منو همسرت نمیدونی چرا .....
تهیونگ : این چه حرفیه خانم کوچولو مگه میشه
مینو : الکی نگو ... یوری دوست دوختر تو بود درسته
تهیونگ : نه.......
مینو عصبی گفت
مینو: انکار نکن تهیونگ زود
تهیونگ : نامزدم بود ..
کافی بود همین حرف از دهانه تهیونگ بیرون بره مینو شوکه شد و از شدت عصبانیت خنده ای کرد
مینو : باورم نمیشه ....
از رو تخت بلند شد و از عصبانیت
@Yonjin953
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.