مشت میکوبم بر در

مشت می‌کوبم بر در
پنجه می‌سایم بر پنجره‌ها
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمده‌ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم

#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۲)

مخمور و مست گردان امروز چشم ما را ...

مشت می‌کوبم بر درپنجه می‌سایم بر پنجره‌هامن دچار خفقانم، خفق...

این چیست که چون دلهره افتاده به جانمحال همه خوب است- من اما ...

بی تو با قافله ی غصه و غمها چه کنمتار و پودم تو...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

عشـق تحقیر شده 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌...

غرور اسلیترینی (فصل 2)P4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط