عزیز دلم

عزیز دلم، ...
اگر بچه‌های فقیر خیابان را ...
خوشحال می‌کنی...
مرا هم خوشحال کن. ..
من کمتر از آن‌ها درمانده نیستم....
تو هیچ نمی‌توانی تصور کنی ...
که من چه شباهت زیادی...
به فروشنده پیری دارم ...
که شب ...
با اجناس فروش نرفته‌اش ...
به خانه می‌رود...
#نامه_به_فلیسه #فرانتس_کافکا
دیدگاه ها (۱)

آغوش تو...سرزمین خوش آب و هوایی ست....با دشت هایی آغشته به ب...

عاشقِ کبوتر بود !می گفت ...پرنده‌ای "وفادار"تر از آن نیست .....

وقتی کسی حرف از رفتن می زند...مدت هاست رفته!فقط می خواهد مطم...

و چشم های تو...همان کافه ی دنجی است که...قهوه هایش حرف ندارد...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط