دلم میخواست عقاب سرکشی باشم

دلم میخواست عقاب سرکشی باشم
که سینه ی آسمان را بشکافم
و خودم را به تو برسانم …
یا اسب آزادی که شیهه کنان
از دشت ها و دره ها بگذرم
و خودم را به تو برسانم …
دلم میخواست ماهی دریا باشم
آرام و رها از آب ها رد شوم
و خودم را به تو برسانم …
اما …
عشق من!
هرگز فکر نمیکردم
کبوتر زخمی ای بشوم
که سنگ سرنوشت بالهایش را شکسته…
کبوتری که چاره ای
جز انتظار ندارد …
دیدگاه ها (۱)

اسیر خیال "تو" بودن راحت نیست! چهار دیوارِ اتاق تصویر تو را ...

"من دلم میخواد باهات بمونم ولی نمیتونم"هیچوقت این حرفو باور ...

‏و تمام جهان هم که بگویندتو نیستیمن شهادت می‌دهمکه حضور داری...

به "دوست داشتنت"متهممبه این جرم افتخار می‌ کنم و به فراموش ن...

پآرت16. دلبرک شیرین آستآد

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط