بهم گفت: سختیش شبای اولشه، میگذره.
بهم گفت: سختیش شبای اولشه، میگذره.
گفتم: مگه تو هم دلت شکسته؟!
گفت: آره
گفتم: بعدش چی میشه؟
من بدون اون چطور نفس بکشم؟
گفت: بعدی وجود نداره، بعدش دلت تنگ میشه ولی عادت میکنی به دلتنگی...
گفتم: خیلی سخته؟
سکوت کرد...
انگار که بغض نمیذاشت حرف بزنه
بهش گفتم میارزید؟
یه قطره اشک چکید از چشمش
گفت: بخدا میارزید، اینکه حداقل واسه یه شب حس کنی خوشبختتر از تو وجود نداره و یه شب از ذوق حرفاش خوابت نبره، به اینهمه شب بیداری و گریههای آخر شب میارزه...
👤مصی لطفی
جایی دیدم نوشته بود:
فصل مشترکِ عقل و عشق ، تنهاییست.
بماند به یادگار
هشتِ.اردیبهشت.یکهزارُچهارصدو دو
گفتم: مگه تو هم دلت شکسته؟!
گفت: آره
گفتم: بعدش چی میشه؟
من بدون اون چطور نفس بکشم؟
گفت: بعدی وجود نداره، بعدش دلت تنگ میشه ولی عادت میکنی به دلتنگی...
گفتم: خیلی سخته؟
سکوت کرد...
انگار که بغض نمیذاشت حرف بزنه
بهش گفتم میارزید؟
یه قطره اشک چکید از چشمش
گفت: بخدا میارزید، اینکه حداقل واسه یه شب حس کنی خوشبختتر از تو وجود نداره و یه شب از ذوق حرفاش خوابت نبره، به اینهمه شب بیداری و گریههای آخر شب میارزه...
👤مصی لطفی
جایی دیدم نوشته بود:
فصل مشترکِ عقل و عشق ، تنهاییست.
بماند به یادگار
هشتِ.اردیبهشت.یکهزارُچهارصدو دو
۱۷.۰k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.