قلدر مدرسه ( پارت ۳۵ )
[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]
« فلش بک »
// ویو کوک //
به محض اینکه رفتیم داخل گوشیم زنگ خورد جواب دادم
کوک: بله؟
~ آقای جئون جونگکوک؟
کوک: بله بفرمایین؟
~ متاسفم اینو میگم ولی پدرتون تصادف کردن و وقتی به بیمارستان اوردنشون متاسفانه ایشون... فوت کرده بودن
دنیا دور سرم چرخید
کوک: چ...چی؟
~ چند تا برگه هست که باید امضا کنین در ضمن وکیل پدرتون هم اینجا تشریف دارن و منتظرن
کوک: الان خودمو میرسونم
قط میکنم سریع میرم بدون خدافظی و هیچی
ته پشتم راه میفته بهم میرسه
ته: هی جونگکوک شی چیشده
کوک: هیچی * کنترل بغض *
ته: یااا دیگه منو رفیقت نمیدونی خو بگو دیگه چرا بغض کردی کی بود پشت تلفون
کوک: تهیونگ ... بابام..... * بغض*
ته: بابات چی *نگران*
کوک: بابام....
نمیتونم بگه چن قطره اشک از چشام جاری میشه
منظورمو گرفت
ته: عجله کن بریم منم باهات میام...
هرجوری بود سریع رسیدیم اونجا
وکیل: اقای جئون اقای کیم از این طرف لطفا
میریم تو یه اتاق
وکیل: خب آقای جئون با توجه به اینکه یه ماه پیش به سن قانونی رسیدین باید این برگه هارو امضا کنین تا جانشین اصلی آقای جئون جونگهیون بشین و درضمن این برگه ها هم مربوط به پزشک قانونی و... برای تحویل گرفتن جنازه پدرتون و در رابطه با شخصی که باهاش تصادف اتفاق افتاده اون شخص مست بود و آیا میخوایین قصاص بشه یا میبخشینش؟
کوک: بخشش چیه، قصاص
وکیل: پس این برگه هارم که برای دادگاهه امضا کنین لطفا
ته: نمیخوای بیشتر فکر کنی طرف مست بوده تو حال خودش نبوده که
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
« فلش بک »
// ویو کوک //
به محض اینکه رفتیم داخل گوشیم زنگ خورد جواب دادم
کوک: بله؟
~ آقای جئون جونگکوک؟
کوک: بله بفرمایین؟
~ متاسفم اینو میگم ولی پدرتون تصادف کردن و وقتی به بیمارستان اوردنشون متاسفانه ایشون... فوت کرده بودن
دنیا دور سرم چرخید
کوک: چ...چی؟
~ چند تا برگه هست که باید امضا کنین در ضمن وکیل پدرتون هم اینجا تشریف دارن و منتظرن
کوک: الان خودمو میرسونم
قط میکنم سریع میرم بدون خدافظی و هیچی
ته پشتم راه میفته بهم میرسه
ته: هی جونگکوک شی چیشده
کوک: هیچی * کنترل بغض *
ته: یااا دیگه منو رفیقت نمیدونی خو بگو دیگه چرا بغض کردی کی بود پشت تلفون
کوک: تهیونگ ... بابام..... * بغض*
ته: بابات چی *نگران*
کوک: بابام....
نمیتونم بگه چن قطره اشک از چشام جاری میشه
منظورمو گرفت
ته: عجله کن بریم منم باهات میام...
هرجوری بود سریع رسیدیم اونجا
وکیل: اقای جئون اقای کیم از این طرف لطفا
میریم تو یه اتاق
وکیل: خب آقای جئون با توجه به اینکه یه ماه پیش به سن قانونی رسیدین باید این برگه هارو امضا کنین تا جانشین اصلی آقای جئون جونگهیون بشین و درضمن این برگه ها هم مربوط به پزشک قانونی و... برای تحویل گرفتن جنازه پدرتون و در رابطه با شخصی که باهاش تصادف اتفاق افتاده اون شخص مست بود و آیا میخوایین قصاص بشه یا میبخشینش؟
کوک: بخشش چیه، قصاص
وکیل: پس این برگه هارم که برای دادگاهه امضا کنین لطفا
ته: نمیخوای بیشتر فکر کنی طرف مست بوده تو حال خودش نبوده که
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
- ۹۷۳
- ۲۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط