رمان یادت باشد ۹۶
#رمان_یادت_باشد #پارت_نود_و_شش
خیلی خوب بود حمید خیلی همراه بود اصلا به من سخت نگرفت تمام سعی اش این بود که من از مراسم راضی باشم همیشه نظرم را میپرسید میگفت اگر این رو دوست نداری یا این طوری باز میلت نیست بگو عوض کنیم تنها اصرارش بر این بود که در عروسی گناه نباشد برای غذا کوبیده همراه با سالاد سفارش داده بودیم حساس بود که غذا به اندازه باشد اسراف نداشته باشیم بعد از اینکه از تالار درآمدیم در خیابانها دور زدیم و به سمت خانه راه افتاده رفقای حمید آن شب خیلی شلوغ کردند جلوی ماشین عروس را میگرفتن با دستمال شیشه های ماشین را پاک میکردند و انعام می خواستند حمید که به شیطنت رفقایش عادت داشت گاهی میداد وگاهی هم بدون دادن انعام گاز ماشین را میگرفت و می گفت صلوات بفرستید و بعد هم به من میگفت اینها توی تالار هم بدجوری آتیش سوزوندن یکسره به سر و صورتم دست میکشیدن و موهای منو به هم می زدند. به خانه که رسیدم بعد از خداحافظی تشکر از اقوام و خانواده اول قرآن خواندیم حمید سجاد انداخت و بعد از نماز ازحضرت معصومه تشکر کرد. خیلی جدی به این عنایت اعتقاد داشت. همیشه بعد از هر نماز از کریمه اهل بیت تشکر میکرد که بانی این وصل شده است دست هایش را بلند میکرد همان جمله را میگفت که بعد از تحویل سال کنار من رو به ضریح گفته بود یا حضرت معصومه ممنونم که خانمم رو به من دادی و من رو به عشقم رسوندی ...
#مدافع_حرم #شهید_سیاهکالی_مرادی #یادت_باشه
خیلی خوب بود حمید خیلی همراه بود اصلا به من سخت نگرفت تمام سعی اش این بود که من از مراسم راضی باشم همیشه نظرم را میپرسید میگفت اگر این رو دوست نداری یا این طوری باز میلت نیست بگو عوض کنیم تنها اصرارش بر این بود که در عروسی گناه نباشد برای غذا کوبیده همراه با سالاد سفارش داده بودیم حساس بود که غذا به اندازه باشد اسراف نداشته باشیم بعد از اینکه از تالار درآمدیم در خیابانها دور زدیم و به سمت خانه راه افتاده رفقای حمید آن شب خیلی شلوغ کردند جلوی ماشین عروس را میگرفتن با دستمال شیشه های ماشین را پاک میکردند و انعام می خواستند حمید که به شیطنت رفقایش عادت داشت گاهی میداد وگاهی هم بدون دادن انعام گاز ماشین را میگرفت و می گفت صلوات بفرستید و بعد هم به من میگفت اینها توی تالار هم بدجوری آتیش سوزوندن یکسره به سر و صورتم دست میکشیدن و موهای منو به هم می زدند. به خانه که رسیدم بعد از خداحافظی تشکر از اقوام و خانواده اول قرآن خواندیم حمید سجاد انداخت و بعد از نماز ازحضرت معصومه تشکر کرد. خیلی جدی به این عنایت اعتقاد داشت. همیشه بعد از هر نماز از کریمه اهل بیت تشکر میکرد که بانی این وصل شده است دست هایش را بلند میکرد همان جمله را میگفت که بعد از تحویل سال کنار من رو به ضریح گفته بود یا حضرت معصومه ممنونم که خانمم رو به من دادی و من رو به عشقم رسوندی ...
#مدافع_حرم #شهید_سیاهکالی_مرادی #یادت_باشه
۷.۳k
۲۵ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.