بازگشت عشق:)
بازگشت عشق:)
پارت ² ( پارت آخر )
_ بنظرم بس کن! البته اگه میخوای قبرتو ببینی ...
+ ت..تهیونگ
_ اوووم تیهونگ
+ تو اینجا چیکار میکنی؟
_ اومدم ببینمت.. اشکالی داره؟
+ چی؟ منو ببینی؟
_ نمیشه؟
+ تهیونگ لطفا..
÷ اینقدر اذیتش نکن برو
_ تو یکی ساکت باش... تو اینجا چیکاره ایی؟
÷ من؟ ( پوزخند ) دوست پسرشم
+ چی؟ برای خودتون داستان نبافین
_ ات من میخوام دوباره برگردیم به هم
+ چ...چ..چی؟
_ مممن هنوزم دوستت دارم
+ م...من نمیتونم قبول کنم! من نمیتونم دوباره باهات باشم تهیونگ
_ بسه دیگه اینقدر اذیتش نکن..برو از اینجا
* سوهو کمر ات رو گرفت *
ته ویو
کم کم داشتم از اینکه هی داشت لمسش میکرد عصبانی میشدم ..
_ بنظرم بیشتر از حد خودت فراتر نرو!
÷ هووم از تو بترسم؟ تو حتی نمیتونی ات رو کنار خودت تصور کن...
* یه مشت زد توی صورتش *
_ فقط یه بار دیگه از این زر ها بزن..
مچ دست ات رو گرفت و بردش توی ماشین... خیلی عصبی بود پس تصمیم میگیری ساکت شی "
به خونه ای رسیدین برق ها رو روشن کرد و تو رو برد توی اتاق در رو قفل کرد و محکم تو رو به دیوار چسبوند..
+ تهیونگ..
_ ببخشید بیبی من..من واقعا نمیخواستم ترکت کنم... فقط یه ذره .... فقط... فقط حالم خوب نبود !
مطمئنم میتونی ببخشیم.. البته اگه من هم بتونم در برابر کاری که امروز کردی ببخشمت..
همینجوری که آرکم دم گوشت زمزمه میکرد گوشه های لبش آروم به لبات میخورد ...
_ " میدونی که عاشقتم نه؟ "
" کافیه یه فرصت دیگه بهم بدی "
_ و اگه پیش پسر دیگه ای ببینمت ... فاتحهت خوندس ... بهتره که زنده بمونی که تا ابد بتونم بوت رو بو کنم و ازش لذت ببرم بیب
" بدون اینکه بزاره چیزی بگی آروم شرو میکنه به بوسیدنت "
پایان:)
نظرررر؟
پارت ² ( پارت آخر )
_ بنظرم بس کن! البته اگه میخوای قبرتو ببینی ...
+ ت..تهیونگ
_ اوووم تیهونگ
+ تو اینجا چیکار میکنی؟
_ اومدم ببینمت.. اشکالی داره؟
+ چی؟ منو ببینی؟
_ نمیشه؟
+ تهیونگ لطفا..
÷ اینقدر اذیتش نکن برو
_ تو یکی ساکت باش... تو اینجا چیکاره ایی؟
÷ من؟ ( پوزخند ) دوست پسرشم
+ چی؟ برای خودتون داستان نبافین
_ ات من میخوام دوباره برگردیم به هم
+ چ...چ..چی؟
_ مممن هنوزم دوستت دارم
+ م...من نمیتونم قبول کنم! من نمیتونم دوباره باهات باشم تهیونگ
_ بسه دیگه اینقدر اذیتش نکن..برو از اینجا
* سوهو کمر ات رو گرفت *
ته ویو
کم کم داشتم از اینکه هی داشت لمسش میکرد عصبانی میشدم ..
_ بنظرم بیشتر از حد خودت فراتر نرو!
÷ هووم از تو بترسم؟ تو حتی نمیتونی ات رو کنار خودت تصور کن...
* یه مشت زد توی صورتش *
_ فقط یه بار دیگه از این زر ها بزن..
مچ دست ات رو گرفت و بردش توی ماشین... خیلی عصبی بود پس تصمیم میگیری ساکت شی "
به خونه ای رسیدین برق ها رو روشن کرد و تو رو برد توی اتاق در رو قفل کرد و محکم تو رو به دیوار چسبوند..
+ تهیونگ..
_ ببخشید بیبی من..من واقعا نمیخواستم ترکت کنم... فقط یه ذره .... فقط... فقط حالم خوب نبود !
مطمئنم میتونی ببخشیم.. البته اگه من هم بتونم در برابر کاری که امروز کردی ببخشمت..
همینجوری که آرکم دم گوشت زمزمه میکرد گوشه های لبش آروم به لبات میخورد ...
_ " میدونی که عاشقتم نه؟ "
" کافیه یه فرصت دیگه بهم بدی "
_ و اگه پیش پسر دیگه ای ببینمت ... فاتحهت خوندس ... بهتره که زنده بمونی که تا ابد بتونم بوت رو بو کنم و ازش لذت ببرم بیب
" بدون اینکه بزاره چیزی بگی آروم شرو میکنه به بوسیدنت "
پایان:)
نظرررر؟
۴۴۲
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.