تا پیام هیون خودم از جام بلند شدم از شرکت زدم بیرون
-تا پیام هیون خودم از جام بلند شدم از شرکت زدم بیرون
+دردم هی بیشتر میشد نمیدونم چی شد من هاه پنجم بارداریم هست ولی دردش خیلی بده ( بچه ها این اصلا ربطی به عنوان نداره ولی بزاری یکم بره جلو یا اشکتونو در میارم یا یه کاری میکنم افسردگی بگیرید یا آخریش خوشحال باشید بگید کدوم😁)
-زود رسیدم خونه از هیون خواستم ا.ت رو بیاره پایین میدونم اینم از سر لجبازی نمیاد پایین ولی با کمال تعجب اومد پایین
+زود هیون بهم گفت باید بریم پایین یه بستنی فروش پایینه بریم بستنی بخوریم منم رفتم پایین دیدم داداش دروغگوم به کوک گفته بستنی فروش
-اومد پایین سوار ماشین شد زود رفتیم بیمارستان ا.ت هم هی به خودش میپیچید
ویو بعد بیمارستان( من گشادم اینا سرم زدن برگشتن )
هیون رفت پیش زنش
کوکم رفت شرکت یهو یکی در زد درو باز کردم که سیاهیییی
٪ خب ا.ت خانوم میبینم که بچه هم داری .پوزخند.ببریدش
به کوک پیام دادم که بیاد به یه آدرس و کسی باهاش نیاد وگرنه خبری از زن و بچه اش نیست
-تا پیام خوندم به خودم هزار تا لعنت فرستادم که چرا تنهاش گذاشتم وای باید برم ......گذر زمان ....... رسیدم به آدرس
-دیدم یه انبار متروکست رفتم داخل ا.ت به یه صندلی بسته شده میا پدرتو درمیارم
٪ خب خب ددی کجایی تا الان میبینم که خیلی نگرانم بودی ؟ ( با پوزخند و خنده بسیااررر)( بچه ها میا یه چاقو کوچیک دستشه و داره اونو میچرخونه بخاطر همین کوک یکم میترسه)
-خفه شو ا.ت رو ول کن
٪ددی ؟ مگه بهم نگفتی منو خیلی دوست داری پس چرا رفتی با یه هرزه
-حرف دهنتو بفهم گفتم ا.ت رو ..
=(علامت دوست پسر میا )
=الان به بیبی گرل من چی گفتی
-چی چیت
+دردم هی بیشتر میشد نمیدونم چی شد من هاه پنجم بارداریم هست ولی دردش خیلی بده ( بچه ها این اصلا ربطی به عنوان نداره ولی بزاری یکم بره جلو یا اشکتونو در میارم یا یه کاری میکنم افسردگی بگیرید یا آخریش خوشحال باشید بگید کدوم😁)
-زود رسیدم خونه از هیون خواستم ا.ت رو بیاره پایین میدونم اینم از سر لجبازی نمیاد پایین ولی با کمال تعجب اومد پایین
+زود هیون بهم گفت باید بریم پایین یه بستنی فروش پایینه بریم بستنی بخوریم منم رفتم پایین دیدم داداش دروغگوم به کوک گفته بستنی فروش
-اومد پایین سوار ماشین شد زود رفتیم بیمارستان ا.ت هم هی به خودش میپیچید
ویو بعد بیمارستان( من گشادم اینا سرم زدن برگشتن )
هیون رفت پیش زنش
کوکم رفت شرکت یهو یکی در زد درو باز کردم که سیاهیییی
٪ خب ا.ت خانوم میبینم که بچه هم داری .پوزخند.ببریدش
به کوک پیام دادم که بیاد به یه آدرس و کسی باهاش نیاد وگرنه خبری از زن و بچه اش نیست
-تا پیام خوندم به خودم هزار تا لعنت فرستادم که چرا تنهاش گذاشتم وای باید برم ......گذر زمان ....... رسیدم به آدرس
-دیدم یه انبار متروکست رفتم داخل ا.ت به یه صندلی بسته شده میا پدرتو درمیارم
٪ خب خب ددی کجایی تا الان میبینم که خیلی نگرانم بودی ؟ ( با پوزخند و خنده بسیااررر)( بچه ها میا یه چاقو کوچیک دستشه و داره اونو میچرخونه بخاطر همین کوک یکم میترسه)
-خفه شو ا.ت رو ول کن
٪ددی ؟ مگه بهم نگفتی منو خیلی دوست داری پس چرا رفتی با یه هرزه
-حرف دهنتو بفهم گفتم ا.ت رو ..
=(علامت دوست پسر میا )
=الان به بیبی گرل من چی گفتی
-چی چیت
- ۳.۳k
- ۳۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط