پارت ۱
ویو نیا
تو خونه داشتم استراحت میکردم که درد بدی احساس کردم که شوهرم متوجه شد و اومد پیشم
یونجه = عزیزم چیشد حالت خوبه بهت گفته بودم کار نکن
نیا = بچه یونجه بچه فک کنم وقتشه عاححححححح یونجه درد دارم
یونجه = چییییی باشه الان میریم بیمارستان نفس عمیق بکش همه چیز درست میشه باشه
ویو یونجه
برآید بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین و راهی بیمارستان شدم دختر کوچولوم خیلی شیطونه فک کنم قراره یک ماه زود تر بیاد
رسیدیم بیمارستان و تا میتونستم به همسر عزیزم امید دارم اخه خیلی از درد زایمان میترسید اولین بچمون بود که داشت به دنیا میومد
خیلی استرس داشتم
که یهو جک با عصبانیت اومد سمتم
جک = تو چه غلطی کردی مرتیکه
تو خونه داشتم استراحت میکردم که درد بدی احساس کردم که شوهرم متوجه شد و اومد پیشم
یونجه = عزیزم چیشد حالت خوبه بهت گفته بودم کار نکن
نیا = بچه یونجه بچه فک کنم وقتشه عاححححححح یونجه درد دارم
یونجه = چییییی باشه الان میریم بیمارستان نفس عمیق بکش همه چیز درست میشه باشه
ویو یونجه
برآید بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین و راهی بیمارستان شدم دختر کوچولوم خیلی شیطونه فک کنم قراره یک ماه زود تر بیاد
رسیدیم بیمارستان و تا میتونستم به همسر عزیزم امید دارم اخه خیلی از درد زایمان میترسید اولین بچمون بود که داشت به دنیا میومد
خیلی استرس داشتم
که یهو جک با عصبانیت اومد سمتم
جک = تو چه غلطی کردی مرتیکه
- ۳.۱k
- ۰۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط