سوز دل

سوز دل
اشک روان
آه سحر
ناله شب

این همه
از نظر لطف شما می‌بینم

هر دم از روی تو
نقشی زندم راه خیال

با که گویم
که در این پرده
چه‌ها می‌بینم

کس ندیده‌ست
ز مشک ختن و نافه چین

آن چه من
هر سحر از
باد صبا می‌بینم !

#حافظ
دیدگاه ها (۱)

#حافظای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستیوان گه برو که رستی از...

راز من استغنچه‌ی لب‌های سرخ توراز مرا برای کسیبازگو مکن#فاضل...

درخزان هجر گل ای بلبل طبع حزینخاموشی شرط وفاداری بود غوغا چر...

#خاقانیدلهـا به خروش آید چون زلف برافشاندجان‌ها به سجود آیدچ...

دکلمه بهروز رضوی خرابات مغان

در پردۀ اسرار کسی را ره نیستزین تعبیه، جانِ هیچ‌کس آگه نیست#...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط