ویو ات
ویو ات
چند روزی گذشته بود و من همچنان اونجا بسته بودم . تا اینکه اون در تا مرد راننده و همون مردی که پیش راننده نشسته بود منو به یه اتاق بردن که فقط یه تخت ساده شکسته و یک سرویس بهداشتی داشت
چند روزه توی همن اتاق نشیته بودم و خیلی خسته ام و همش به این فکر میکنم که
اعضا چه کار میکنن
(نگاهی به خانه )
∆ بچه ها اد قبل اینکه بره خونه پیش اعضا ، کلا خودشو به شکل ات در اوزده رنگ مو اندام و ... یعنی مو نمیزنه. و اینکه همشون توی خونه اد رو ات صدا میزنندچون هیچ کدومشون خبر ندارن .∆(برای اینکه قاطی نکنید ا/ت مینویسم)
جین : ا/ت بیا کمکم کن
اد: چیه
جین: میشه اون موز و شیر رو از یخچال بدی
اد: باشهععه
جین: خسته ای؟
اد: یکم
جین شیر موز درست کرد و یه لیوان برای کوک ریخت و گفت : ا/ت اینو ببر بده به کوک
اد: کوک کجاست
جین: توی اتاقشه فکر کنم
ویو اد
اد توی ذهنش: اتاقشو از کجا پیدا کنم
اد: باشه بده ببرم
رفتم یکی یکی اتاقا رو نگا کردم رسیدم به یکی از اتاق ها که درش نصفه باز بود
رفتم تو دیدم شوگا داخل اتاقه
شوگا: ا/ت چیزی شده ؟
اد: نهه...فقط چیزه کوک...اره کوک کجاست
شوگا: رفته حموم
اد: ببخشید که یهویی اومدم توی اتاقت
شوگا: عیبی نداره
اد: باشه پس..من میرم
شوگا: ا/ت
اد: بله
شوگا: بریم بیرون
اد: بیرون
شوگا: اره
اد: باشه من میرم حاضر میشم
اد چون نمیدونست اتاق ات کجاست تصمیم گرفت یه کاری کنه .
نشست روی زمین اتاق شوگا
شوگا: چیکار میکنی؟
اد: بیا با هم بریم اتاقم
ش: چرا اونوقت
اد: خب چیزه....میخوام ....میخوام برام لباس انتخاب کنی
ش: بریم پس
خلاصه اد بلند شد و با شوگا رفتن سمت اتاق ات
چند روزی گذشته بود و من همچنان اونجا بسته بودم . تا اینکه اون در تا مرد راننده و همون مردی که پیش راننده نشسته بود منو به یه اتاق بردن که فقط یه تخت ساده شکسته و یک سرویس بهداشتی داشت
چند روزه توی همن اتاق نشیته بودم و خیلی خسته ام و همش به این فکر میکنم که
اعضا چه کار میکنن
(نگاهی به خانه )
∆ بچه ها اد قبل اینکه بره خونه پیش اعضا ، کلا خودشو به شکل ات در اوزده رنگ مو اندام و ... یعنی مو نمیزنه. و اینکه همشون توی خونه اد رو ات صدا میزنندچون هیچ کدومشون خبر ندارن .∆(برای اینکه قاطی نکنید ا/ت مینویسم)
جین : ا/ت بیا کمکم کن
اد: چیه
جین: میشه اون موز و شیر رو از یخچال بدی
اد: باشهععه
جین: خسته ای؟
اد: یکم
جین شیر موز درست کرد و یه لیوان برای کوک ریخت و گفت : ا/ت اینو ببر بده به کوک
اد: کوک کجاست
جین: توی اتاقشه فکر کنم
ویو اد
اد توی ذهنش: اتاقشو از کجا پیدا کنم
اد: باشه بده ببرم
رفتم یکی یکی اتاقا رو نگا کردم رسیدم به یکی از اتاق ها که درش نصفه باز بود
رفتم تو دیدم شوگا داخل اتاقه
شوگا: ا/ت چیزی شده ؟
اد: نهه...فقط چیزه کوک...اره کوک کجاست
شوگا: رفته حموم
اد: ببخشید که یهویی اومدم توی اتاقت
شوگا: عیبی نداره
اد: باشه پس..من میرم
شوگا: ا/ت
اد: بله
شوگا: بریم بیرون
اد: بیرون
شوگا: اره
اد: باشه من میرم حاضر میشم
اد چون نمیدونست اتاق ات کجاست تصمیم گرفت یه کاری کنه .
نشست روی زمین اتاق شوگا
شوگا: چیکار میکنی؟
اد: بیا با هم بریم اتاقم
ش: چرا اونوقت
اد: خب چیزه....میخوام ....میخوام برام لباس انتخاب کنی
ش: بریم پس
خلاصه اد بلند شد و با شوگا رفتن سمت اتاق ات
- ۵.۹k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط