خب سلامی دوباره
خب سلامی دوباره
پارت ۲
[گل خونی]
ولی هر کی هست کارشو خوب بلد بوده .
تا اون شب کلوب ما هفت نفر داشت و هممون تصمیم گرفتیم یه تم بپوشیم تا از بقیه کلوب ها جدا بشیم رنگ لباسهامون قرمز تیره با مشکی بود راستش تا حالا اونقدر جذاب نشده بودیم .
همه قرار گذاشتیم توی سرداب قدیمی توی جنگل همو ببینیم .
قبل از من ادوارد اونجا بود اون خیلی آدم مهربون وقت شناس و همین طور جدی بود بعد از من روزان و کیتی و بیونس اومدن دو تا پسرا مونده بودن یعنی تایلور و گیون.
بعد از پنج دقیقه اومدن و قرار شد باهم بریم ولی قبل از رفتن تایلور به ما گفت بچه ها هر چی شد با اعضای کلوب گیتس درگیر نمیشین.
حقم داشت اون قدرتمند ترین کلوب مدرسه بود همه اعضاش بچه پولدار حتی پدر بعضیاشون مافیا بودن
از اون چیزی که فکر میکنین قدرتمند بودن و تعدادشون کم بود نه نفر بود بعد از اونا ما بزرگترین کلوب مدرسه بودیم ار خود تعریف نباشه یه زمانی زبان زد کل مدرسه بودیم .
توی مدرسه ما هر فردی باید توی یه کلوب عضویت بگیره و این برای مدرسه خیلی مهمه که کدوم کلوب اعضای بیشتری داره توی کل مدرسه بیست وسه تا کلوب هست . (خب ادامه داستان )
توی جنگل باهم راه افتادیم باهمدیگه گپ میزدیم و شوخی میکردیم تا به مدرسه رسیدیم همه جا تزئین شده بودن همه جا چراغانی شده بود .
گیون پسر شجاع مدرسه بود و خیلی از افراد مدرسه ازش حساب می بردن و نقطه قوت کلوب ما بود گفت میخواد بره برامون نوشیدنی بیاره البته ما توی مدرسه حق استفاده از مشروبات رو نداشتیم و نوشیدنی معمولی بود آورد و ما خوردیم هنوز وارد ساختمان مدرسه نشده بودیم .
به اصرار تایلور و روزان داخل ساختمان شدیم خیلی قشنگ شده بود ازش خیلی خوشم اومده بود داشتیم نقاشی دیوار ها رو می دیدیم کی چشممون به اعضای کلوب گیتس افتاد توی دستشون ویسکی بود و کسی نبود که به اونا گیر بده و مدیر هم به مسافرت رفته بود البته من که باور نمی کنم فکر کنم با پدر یکی از اعضای گیتس داره پول میگیره و مدیرمون خیلی پول پرسته .
یکی از افرادشون به ما اشاره کرد که بریم کنار اونا بشینیم ما هم به هم دیگه....
خسته نباشم 🗿💔
پارت ۲
[گل خونی]
ولی هر کی هست کارشو خوب بلد بوده .
تا اون شب کلوب ما هفت نفر داشت و هممون تصمیم گرفتیم یه تم بپوشیم تا از بقیه کلوب ها جدا بشیم رنگ لباسهامون قرمز تیره با مشکی بود راستش تا حالا اونقدر جذاب نشده بودیم .
همه قرار گذاشتیم توی سرداب قدیمی توی جنگل همو ببینیم .
قبل از من ادوارد اونجا بود اون خیلی آدم مهربون وقت شناس و همین طور جدی بود بعد از من روزان و کیتی و بیونس اومدن دو تا پسرا مونده بودن یعنی تایلور و گیون.
بعد از پنج دقیقه اومدن و قرار شد باهم بریم ولی قبل از رفتن تایلور به ما گفت بچه ها هر چی شد با اعضای کلوب گیتس درگیر نمیشین.
حقم داشت اون قدرتمند ترین کلوب مدرسه بود همه اعضاش بچه پولدار حتی پدر بعضیاشون مافیا بودن
از اون چیزی که فکر میکنین قدرتمند بودن و تعدادشون کم بود نه نفر بود بعد از اونا ما بزرگترین کلوب مدرسه بودیم ار خود تعریف نباشه یه زمانی زبان زد کل مدرسه بودیم .
توی مدرسه ما هر فردی باید توی یه کلوب عضویت بگیره و این برای مدرسه خیلی مهمه که کدوم کلوب اعضای بیشتری داره توی کل مدرسه بیست وسه تا کلوب هست . (خب ادامه داستان )
توی جنگل باهم راه افتادیم باهمدیگه گپ میزدیم و شوخی میکردیم تا به مدرسه رسیدیم همه جا تزئین شده بودن همه جا چراغانی شده بود .
گیون پسر شجاع مدرسه بود و خیلی از افراد مدرسه ازش حساب می بردن و نقطه قوت کلوب ما بود گفت میخواد بره برامون نوشیدنی بیاره البته ما توی مدرسه حق استفاده از مشروبات رو نداشتیم و نوشیدنی معمولی بود آورد و ما خوردیم هنوز وارد ساختمان مدرسه نشده بودیم .
به اصرار تایلور و روزان داخل ساختمان شدیم خیلی قشنگ شده بود ازش خیلی خوشم اومده بود داشتیم نقاشی دیوار ها رو می دیدیم کی چشممون به اعضای کلوب گیتس افتاد توی دستشون ویسکی بود و کسی نبود که به اونا گیر بده و مدیر هم به مسافرت رفته بود البته من که باور نمی کنم فکر کنم با پدر یکی از اعضای گیتس داره پول میگیره و مدیرمون خیلی پول پرسته .
یکی از افرادشون به ما اشاره کرد که بریم کنار اونا بشینیم ما هم به هم دیگه....
خسته نباشم 🗿💔
۲.۸k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.