هر جا كه حرفت شد همان دم گريه كردم
هر جا كه حرفت شد همان دم گريه كردم
خود را به يك گوشه كشاندم گريه كردم
جاى تو غم را بو كشيدم با نوازش
بر روى زانويم نشاندم گريه كردم
هر روز خوابيدم كه شب بيدار باشم
هر شب نشستم شعر خواندم گريه كردم
باران كه زد با بغض پشت رل نشتم
در التهاب شهر راندم ، گريه كردم
تا آشنايى ديدم از حال تو پرسيد
جايت سلامت را رساندم ، گريه كردم
تار سفيدى بين موها ديدم امروز
آنقدر بر خود خيره ماندم ، گريه كردم
#سيدتقى_سيدى
دلم برایت تنگ شده... هربار دلم برایت تنگ میشود لباسهای قدیمی ات را اتو میزنم... عطر میزنم و میبوسم...
خود را به يك گوشه كشاندم گريه كردم
جاى تو غم را بو كشيدم با نوازش
بر روى زانويم نشاندم گريه كردم
هر روز خوابيدم كه شب بيدار باشم
هر شب نشستم شعر خواندم گريه كردم
باران كه زد با بغض پشت رل نشتم
در التهاب شهر راندم ، گريه كردم
تا آشنايى ديدم از حال تو پرسيد
جايت سلامت را رساندم ، گريه كردم
تار سفيدى بين موها ديدم امروز
آنقدر بر خود خيره ماندم ، گريه كردم
#سيدتقى_سيدى
دلم برایت تنگ شده... هربار دلم برایت تنگ میشود لباسهای قدیمی ات را اتو میزنم... عطر میزنم و میبوسم...
۱۱۵.۴k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.