پارت صد سی نه غریبه آشنا
#پارت_صد_سی_نه #غریبه_آشنا
ئونسو
نشسته بودم رو میز اتاقم کتاب میخوندم،در زدن
+بله
کیونگسو:اجازه هست بانوی جوان
+آره اوپا بیا داخل
کتابمو بستم بلند شدم از پشت میز
+بیا بشین اوپا
نشستیم رو تخت
+بله اوپا چیکارم داری؟
-من میخواستم یه موضوعی رو بهت بگم
+چی شده
-آممم نمیدونم چجوری بگم
+راحت باش اوپا
-بجز تو نمیدونستم به کی بگم،راستش من،میدونم مدت زیادی نیست و شاید غیر عادی باشه اما
+اما چی
-فک کنم دلم میخواد با یکی ازدواج کنم
+واییی اوپا یعنی عاشققق شدییی
-نههه،یعنییی نمیدونم،فقط دختر خوبیه
+کی هست حالا
-دوست تانیا،لیلا
+تو که به خونش تشنه بودی
-خب اونموقه عصبی بودم الان میدونم دختر خیلی خوبیه
+حالا میخوای چیکار کنی
-من که نمیخوام کاری کنم،میخوام تو کاری کنی البته اگه میتونی
+آره چرا نتونممم،حالا بگو چیکار کنم
-تو برو باهاش حرف بزن
+اما خودت بگی بهتره هااا
-ئونسو تو که خودت میدونی من نمیتونم
+باشه من همین امروز میرم باهاش حرف میزنم ولی هیچ چیز جای گفتن خودت رو نمیگیره
-خودمم میگم فعلا تو برو ببین قبول میکنه باهام ازدواج کنه یا نه
+باشه میرم ولی باید خودت بگی
-چندد بار میگیی خودم میگم تو فعلا برو یه مقدمه ای بگو
+چشمم
-مرسی،نبودی نمیدونستم به کی بگم
+حالا که هستم پس میرم،اصلن هم تو فکر نباش قبول میکنه
-چطور مگه؟شاید قبول نکرد
+کدوم آدم احمقی خواستگاری یه خواننده معروف رو رد میکنه اونمم کییی دوکیونگسو عضو اکسو
-اما من میخوام دوستم داشته باشه،نمیخوام چون خواننده ام قبول کنه
+پس یه جوری میپرسم که بفهمم دوست داره یا نه
-دیگه من نمیدونم از اون سیاست های دخترونت هستت از اونا استفاده کن ببینم چیکار میکنی
+عههه اوپااا باشهه
-من برم ،دیگه خیالم راحت باشه؟
+آره آره خیالتت راحته راحتتت خودم یکم دیگه میرم خونه تانیا باهاشون حرف میزنم
-مرسی پس من برم سالن تمرین
+اونجا چرا تمرین که نداشتیم
-آره خودم میرم تمرین کنم ذهنم در گیره فکرمم باز میشه
+چه کردههه این لیلا خانممم دل اوپا کیونگسوو منو برده فکرشو درگیر کرده
-از دست تو دخترر
+راستی اوپا به کسی نگم آره؟
-نمیدونم فرقی نمیکنه فکر کنم فعلا نگیم بهتره تا با لیلا حرف بزنیم
+اهوم،برو موفق باشی خودتو خسته نکن
-مرسی عزیزم راستی اگه لیلا قبول کرد یه جایزه خوب پیش من داری کوچولو
+وایییییی مرسییییی پس حتما تلاشمو میکنم راضی بشه
خندیدد و از اتاق رفت بیرون...عجب پا قدمی داشتم من همه میخوان زن بگیرن...عجییبههههه...
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
ئونسو
نشسته بودم رو میز اتاقم کتاب میخوندم،در زدن
+بله
کیونگسو:اجازه هست بانوی جوان
+آره اوپا بیا داخل
کتابمو بستم بلند شدم از پشت میز
+بیا بشین اوپا
نشستیم رو تخت
+بله اوپا چیکارم داری؟
-من میخواستم یه موضوعی رو بهت بگم
+چی شده
-آممم نمیدونم چجوری بگم
+راحت باش اوپا
-بجز تو نمیدونستم به کی بگم،راستش من،میدونم مدت زیادی نیست و شاید غیر عادی باشه اما
+اما چی
-فک کنم دلم میخواد با یکی ازدواج کنم
+واییی اوپا یعنی عاشققق شدییی
-نههه،یعنییی نمیدونم،فقط دختر خوبیه
+کی هست حالا
-دوست تانیا،لیلا
+تو که به خونش تشنه بودی
-خب اونموقه عصبی بودم الان میدونم دختر خیلی خوبیه
+حالا میخوای چیکار کنی
-من که نمیخوام کاری کنم،میخوام تو کاری کنی البته اگه میتونی
+آره چرا نتونممم،حالا بگو چیکار کنم
-تو برو باهاش حرف بزن
+اما خودت بگی بهتره هااا
-ئونسو تو که خودت میدونی من نمیتونم
+باشه من همین امروز میرم باهاش حرف میزنم ولی هیچ چیز جای گفتن خودت رو نمیگیره
-خودمم میگم فعلا تو برو ببین قبول میکنه باهام ازدواج کنه یا نه
+باشه میرم ولی باید خودت بگی
-چندد بار میگیی خودم میگم تو فعلا برو یه مقدمه ای بگو
+چشمم
-مرسی،نبودی نمیدونستم به کی بگم
+حالا که هستم پس میرم،اصلن هم تو فکر نباش قبول میکنه
-چطور مگه؟شاید قبول نکرد
+کدوم آدم احمقی خواستگاری یه خواننده معروف رو رد میکنه اونمم کییی دوکیونگسو عضو اکسو
-اما من میخوام دوستم داشته باشه،نمیخوام چون خواننده ام قبول کنه
+پس یه جوری میپرسم که بفهمم دوست داره یا نه
-دیگه من نمیدونم از اون سیاست های دخترونت هستت از اونا استفاده کن ببینم چیکار میکنی
+عههه اوپااا باشهه
-من برم ،دیگه خیالم راحت باشه؟
+آره آره خیالتت راحته راحتتت خودم یکم دیگه میرم خونه تانیا باهاشون حرف میزنم
-مرسی پس من برم سالن تمرین
+اونجا چرا تمرین که نداشتیم
-آره خودم میرم تمرین کنم ذهنم در گیره فکرمم باز میشه
+چه کردههه این لیلا خانممم دل اوپا کیونگسوو منو برده فکرشو درگیر کرده
-از دست تو دخترر
+راستی اوپا به کسی نگم آره؟
-نمیدونم فرقی نمیکنه فکر کنم فعلا نگیم بهتره تا با لیلا حرف بزنیم
+اهوم،برو موفق باشی خودتو خسته نکن
-مرسی عزیزم راستی اگه لیلا قبول کرد یه جایزه خوب پیش من داری کوچولو
+وایییییی مرسییییی پس حتما تلاشمو میکنم راضی بشه
خندیدد و از اتاق رفت بیرون...عجب پا قدمی داشتم من همه میخوان زن بگیرن...عجییبههههه...
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
۲۲.۱k
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.