رمانعشق

رمان:عشق🖤🩸
پارت:۱۷🖤🩸
ا/ت شوکه شده بود اما خیلی یهویی همراهی کرد..اما بعد از ۱ دقیقه یهو تهیونگ رو هل داد و با داد گفت)
ا/ت:داری چیکار میکنی؟من خواهر زن توعم نه زنت(داد)
تهیونگ:اما سویون مرده..من..من میخوام تو همسرم باشی ا/ت
ا/ت:چی داری برای خودت میگی؟سویون من و نمیبخشه
تهیونگ:سویون مرده..وقتی یکی مرده باشه میتونم ازدواج کنم..
ا/ت:نمیدونم
تهیونگ:بهش فکر کن(میره بیرون از اتاق)
ا/ت:(دوباره موآ رو توی اغوش گرم و نرمش کشید،موآ یک بار دیگه هم به ا/ت گفت «مامان»ا/ت باید فکر میکرد،تصمیم سختی بود)
ویو لیا
لیا:بـ..ببخشید
جیهوپ:من خوشم اومد(لبخند شیطانی)
لیا:منم..نه یعنی چیزه..من..ام
جیهوپ:میخوای بگی عاشقش شدی؟
لیا:نه من(خواست حرف بزنه که جیهوپ دیوانه وار لیا روبوسید،اما همون لحظه تهیونگ رسید)
تهیونگ:هوششششش
جیهوپ:فضولی همه جا هستی؟
تهیونگ:داری چه غلطی میکنی؟
جیهوپ:دارم دوست دخترم رو میبوسم،نمیبینی؟
تهیونگ:دوست دختر؟لیا این چی میگه
لیا:این..این ام..
جیهوپ:میگم دوست دخترم رو دارم میبوسم کورعلی..مزاحمی اینجا گمشو برو
تهیونگ:لیا زندت نمیزارم
(لیا بدو تهیونگ بدووو)
ویو ا/ت
روی تخت دراز کشیده بودم،موآ داخل بغلم بود و خوابیده بود،انقد خسته بودم که همون جا خوابم برد،خواب سویون رو دیدم،سویون توی جشن عروسی..حالا عروسی کی؟عروسی من و تهیونگ،سویون خیلی خوشحال بود،موآ رو داد داخل دستام گفت ازش به خوبی مراقبت کن،لبخندی زدم،گفتم قول میدم موآ رو خوب بزرگ میکنم،بعد دوباره بوسه های تهیونگ تکرار شد،دوباره من و بوسید،موآ گف مامان،وقتی میگفت مامان از خوشحالی بال در میاوردم،اما یهو با زنگ تلفنم بیدار شدم،مامانم بود
ا/ت:الو(خوابالو)
م.ا/ت:کجایی دخترم؟
ا/ت:امشب نمیام خونه
م.ا/ت:باشه..
ا/ت:مامان..
م.ا/ت:بله؟
ا/ت:اگر تهیونگ به من درخواست ازدواج بده چیکار کنم؟
م.ا/ت:اول به موآ فکر کن بعد به صدای قلبت گوش کن،باشه
ا/ت:باشه،شب بخیر
م.ا/ت:شب بخیر عزیزم
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

رمان:عشق🖤🩸پارت:۱۸🖤🩸ویو لیاانقد دوییدم که شکمم درد گرفت،ی جا ...

پارت ۲۲((فلش بک ساعت ۴:۳۰))برگشتم خونه ات بود می خوام باهاش ...

پارت ۲۱پیچوندم سریع رفتم بیرون که یکی از کارمندام اومد گفت ک...

رمان:عشق🖤🩸پارت:۱۶🖤🩸جیهوپ:لیا،لیا صبر کن(از روی تخت پاشد،نمیت...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط