چشمان من

چشمان من
مشتاقِ نگاهِ توست
من بازتابِ عشق
در نگاهِ تو هستم
من
التیامِ زخمهایم را
به دستِ تو سپرده ام
و از خاطراتِ آن روزها
کتابی
از عشق نوشته ام
بیا تا دیر نشده
آن را دوباره بخوان

بگذار در یادِ هم
بمانیم.
دیدگاه ها (۱)

روبروی باد نشستمگاه شعری نوشتمبرای کسی که می دانستعشق چیستمی...

باید همه چیز را فراموش کنمنو‌جوانیم راو روزهایی که گذشت نمی ...

عاشقانه های شبنم

روانی منP52

وقتی به تو فکر می‌کنمبه طرح اندامت سایه انداختن ران‌هایت زیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط