[bad student]
[bad student]
ا/ت ویو
ماشاالله ماشاالله همه ی این بچه ها ۵۰۰ سانت زبون دارن هی جواب ادمو میدن هعی حالا ولش الان میرم با لیا یه زره غیبت کنیم (شماهم غیبت میکنین؟ نه اینکه خودم نمیکنم)
رفتم دفتر دبیران تا حداقل یه ذره استراحت کنم وقتی رسیدم لیا سریع منو نشوند گفت
¤ببین ببین یه چیز خفن
+ عه (مود ادمین الان اینه)
¤میخوای بشنوی یا نه ؟
+باشه باشه ببخشید چی شده ؟
¤ببین پسر اقا کیم رو دیدم
+خوب منم پسر اقای جئون دیدم که چی ؟
¤اخه به عنوان یه بچه زیادی هات بود
+عوا تو از کی تا حالا انقدر ناپاک بودی
¤برو بابا تو که تا حالا ندیدیش (در رویا های خود غرق می شود)
+بیشین بینیم بابا البته که دیدمش ناسلامتی امروز ۵ زنگ درس دادم تو یکی از کلاسا بود
¤اخه...
+اخه و درد الان دیگه وقتمون با این چرت و پرتا رفت باید بریم درس بدیم
¤هههووووففففف
+انقدر صدا ایجاد نکن دوست عزیز
رفتیم سر کلاسا و دوباره سرو کله زدن شرو شد
کوک ویو
سر زنگ تفریح تو حیاط بودیم که ته اومد پیشم
♤داداش بیا یه کار مهم دارم یه دقیقه بیا
_چه دسته گلی اب دادی
♤حالا یه دقیقه بیا
رفتیم یه مقدار دورتر از بقیه
_ حالا بفرمایید
♤وایی داداش معلم ریاضی رو دیدی؟ عجب جیزی بود
_ای خدا من گناهی نکردم پس چرا گیر این افتادم
♤به نظر من که عالی ترین زنی بود که تا حالا دیده بودم
_باورم نمیشه انقدر شل کردی تو تا همین امروز صبح به هیچکی پا نمیدادی
♤میدونم ولی خیلی خاص و عجیبه و در عین حال خوشگل
_خوب دیگه کاریم نداری ؟
♤ای زد حال اصلا برو گم شو
امیدوارم خوشتون اومده باشه
ا/ت ویو
ماشاالله ماشاالله همه ی این بچه ها ۵۰۰ سانت زبون دارن هی جواب ادمو میدن هعی حالا ولش الان میرم با لیا یه زره غیبت کنیم (شماهم غیبت میکنین؟ نه اینکه خودم نمیکنم)
رفتم دفتر دبیران تا حداقل یه ذره استراحت کنم وقتی رسیدم لیا سریع منو نشوند گفت
¤ببین ببین یه چیز خفن
+ عه (مود ادمین الان اینه)
¤میخوای بشنوی یا نه ؟
+باشه باشه ببخشید چی شده ؟
¤ببین پسر اقا کیم رو دیدم
+خوب منم پسر اقای جئون دیدم که چی ؟
¤اخه به عنوان یه بچه زیادی هات بود
+عوا تو از کی تا حالا انقدر ناپاک بودی
¤برو بابا تو که تا حالا ندیدیش (در رویا های خود غرق می شود)
+بیشین بینیم بابا البته که دیدمش ناسلامتی امروز ۵ زنگ درس دادم تو یکی از کلاسا بود
¤اخه...
+اخه و درد الان دیگه وقتمون با این چرت و پرتا رفت باید بریم درس بدیم
¤هههووووففففف
+انقدر صدا ایجاد نکن دوست عزیز
رفتیم سر کلاسا و دوباره سرو کله زدن شرو شد
کوک ویو
سر زنگ تفریح تو حیاط بودیم که ته اومد پیشم
♤داداش بیا یه کار مهم دارم یه دقیقه بیا
_چه دسته گلی اب دادی
♤حالا یه دقیقه بیا
رفتیم یه مقدار دورتر از بقیه
_ حالا بفرمایید
♤وایی داداش معلم ریاضی رو دیدی؟ عجب جیزی بود
_ای خدا من گناهی نکردم پس چرا گیر این افتادم
♤به نظر من که عالی ترین زنی بود که تا حالا دیده بودم
_باورم نمیشه انقدر شل کردی تو تا همین امروز صبح به هیچکی پا نمیدادی
♤میدونم ولی خیلی خاص و عجیبه و در عین حال خوشگل
_خوب دیگه کاریم نداری ؟
♤ای زد حال اصلا برو گم شو
امیدوارم خوشتون اومده باشه
۶.۳k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.