کسی مسافر این آخرین قطار نشد

کسی مسافرِ این آخرین قطار نشد
کسی که راه بیندازمش سوار نشد!
.
چقدر گل که به گلدان خالی ­ام نشکفت
چقدر بی ­تو زمستان شد و بهار نشد
.
من و تو پای درختان چه قدر ننشستیم!
چه قلب­ها که نکندیم و یادگار نشد
.
چه روزها که بدون تو سال­ها شد و رفت
چه لحظه ­ها که نماندیم و ماندگار نشد
.
همیشه من سرِ راهِ تو بودم و هربار
کنار آمدم و آمدم کنار، نشد!
.
قرار شد که بیایی قرار من باشی
دوباره زیر قرارت زدی!؟ قرار نشد


#مهدی_فرجی
دیدگاه ها (۴)

گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفتسالها هست که از ...

ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ؛ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎ...

حدّ پروازم نگاه توست بالم را نگیر سهمم از شادی تویی با اخم ح...

این که گهگاهی به خوابِ من میایی،خوب نیست اینکه خیلی نازی و ش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط