همین الان اصلا هم یهویییی نیست

همین الان اصلا هم یهویییی نیستㄟ(ツ)ㄏ

********

باورش کمی سخت است

اما باور کن پدرانمان هم

تمام شب‌های مهتابی عاشق بودند

وقتی به دود سیگارشان خیره می‌شدند و باد

در پیراهن بلند زنی می‌وزید

که بهار نارنج می‌چید

و به مردی – که فرض کن برای تماشای بهار آمده –
لبخند می‌زد

باورش سخت است

می‌دانم

اما بارها به ماه گفته‌ام طوری بتابد

که بغض، راه گلوی پنجره‌ای را نبندد

مخصوصاً اگر باد

خاطرۀ بلندِ پیراهنِ زنی را وزیده باشد

بارها گفته‌ام این شهر باغ ندارد

بهار ندارد

بهار نارنج ندارد

و آدم اگر دلش بگیرد

دردش را به کدام پنجره بگوید؟

که دهانش پیش هر غریبه‌ای باز نشود.
دیدگاه ها (۲)

وقتی ماشینمون خراب میشه و بین راه میمونیم 。・゚゚・(>д<)・゚゚・。و ا...

صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسیننغمه های عشق باشد در نوایت ...

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡﺑﮕﻮ … ﻓﻘﻂ ﺑﮕﻮﭼــﻪ ﻓـــﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩﺍﺯ ﻣـــﻦ ، ﺍﺯ...

همین الان یهوییییییㄟ(ツ)ㄏ******یه روز کسل کننده:-!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط