صدای شکستن قلنج انگشتاش آزارم میداد

صدای شکستن قلنج انگشتاش آزارم میداد
-نکن اینجوری
لبخند بدجنسی زد و قلنج اون یکی دستشم شکوند
بلند شدم دوییدم سمتش
با اون هیکل گندش مثل بچه ها بود..
میخندید فرار میکرد..
من داشتم حرص میخوردم
بالاخره رسیدم بهش:/
میخندید و هی داد میزد
-محکم بغلم کرد و سرمو بوسید..نگاش کردم..
گفت:
-بلند شو حاضر شو ببرمت بیرون..از صبح پکری
خوشحال شدمو رفتم جلو عاینه رژ بزنم..رژ قرمزی که همیشه دوست داشت..
رفتم جلو عاینه رژ و با یه حرکت از دستم کشید و مالید به صورتم..
خندیدم و با هر فلاکتی بود رژو پاک کردم..
اثرش مونده بود^^
اومدم رژ بزنم..مایع قرمزو مالیدم به صورتم..به لبم..کل صورتم خونی شد..
در زدن!
پرستار اومد داخل:
-باز که خونیه همه جات...دستتم که میبندیم داد و بیداد میکنی..
خوابوندم رو تخت..یه مورفین بهم زد و یکی و صدا کرد بیاد دستامو ببنده به تخت..
دور و برمو نگاه کردم..!
همه جا سفید بود!
پس عاینه کو؟
به نوری که از پنجره میزد تو چشمام دهن کجی کردمو...
چشمامو بستم:))♡
دیدگاه ها (۱۷)

-چه چیزی باعث میشه که زندگی دشوار بشه؟ +مردم 😞 😞 😞 😞 😞

رفیق^^💋 💧 یه روزی میرسه صبح از خواب پا میشی*.*👐 🏾 🌤 گوش...

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

پاشو دیگه چقدر میخوابی ، چشمامو باز کردم نشسته بود لب تخت ، ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_224همینکه حرفش تموم شد ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط