موتور سواری 𝚙𝟹
موتور سواری 𝚙𝟹
÷تاحالا موتور سواری کردی؟
×اره دو سه بار تو ایران
÷خب پس میتونی
اااممم خیله خوب و سوار موتور شدم واقعا سنگین بود ولی سعیمو کردم کوک بهم گفت حاضری ؟ منم گفتم فک کنم و اروم شروع کردم روندن باورم نمیشد انقد خوب داشتم میروندم که دوتا دست دور کمرم قفل شد میدونستم کوکه پس فقط به روندن ادامه دادم یکم سرعتمو بیشتر کردم که کوک گفت افرین بانی موتور سوار من که کلی ذوق کردم تقریبا ۴۰ دیقه ای میشد که داشتم میروندم که به کوک گفتم
×جونگکوکا
÷جانم
×سنگینیه موتور یکم خستم کرده میشه دیگه تو برونی؟
÷حتما اروم بزن کنار که جامونو عوض کنیم
یه جای خوب پیدا کردمو زدم کنار که کوک با یه حرکت بغلم کردو چرخوندم
÷اخه من چی بگم بهت که انقد معرکه ای؟
×هی هی چی فکردی😁
÷گذاشتمش زمینو لبشو کوتاه بوسیدمو گفتم قول بده هیچوقت تنهام نزاری
×لبخندی زدمو گفتم باید دیوونه باشم که اینکارو بکنم
×بغلش کردم که شروع کرد به نوازش کردن موهام که از خستگی گفتم
×کوکی من خیلی خستم میشه بریم خونه؟
÷باشه بیا پشتمو دستتو ستف بپیچ دورم
×باش
سوار موتور شدیمو رفتیم خونه به سمت اتاق رفتمو لباسامو عوض کردمو ارایشمم پاک کردمو رفتم پایین پیش کوک و بهش گفتم کوکی میشه بیای بخوابیم من خیلی خستم
÷بیا بریم منم خیلی خستم
رفتیم سمت تخت که رفتم زیر پتو کوکم بغلم کردو گفتم خیلی بهم خوش گذشت مرسی بانی
و پیشونیمو بوسیدو خوابیدیم
پایان
÷تاحالا موتور سواری کردی؟
×اره دو سه بار تو ایران
÷خب پس میتونی
اااممم خیله خوب و سوار موتور شدم واقعا سنگین بود ولی سعیمو کردم کوک بهم گفت حاضری ؟ منم گفتم فک کنم و اروم شروع کردم روندن باورم نمیشد انقد خوب داشتم میروندم که دوتا دست دور کمرم قفل شد میدونستم کوکه پس فقط به روندن ادامه دادم یکم سرعتمو بیشتر کردم که کوک گفت افرین بانی موتور سوار من که کلی ذوق کردم تقریبا ۴۰ دیقه ای میشد که داشتم میروندم که به کوک گفتم
×جونگکوکا
÷جانم
×سنگینیه موتور یکم خستم کرده میشه دیگه تو برونی؟
÷حتما اروم بزن کنار که جامونو عوض کنیم
یه جای خوب پیدا کردمو زدم کنار که کوک با یه حرکت بغلم کردو چرخوندم
÷اخه من چی بگم بهت که انقد معرکه ای؟
×هی هی چی فکردی😁
÷گذاشتمش زمینو لبشو کوتاه بوسیدمو گفتم قول بده هیچوقت تنهام نزاری
×لبخندی زدمو گفتم باید دیوونه باشم که اینکارو بکنم
×بغلش کردم که شروع کرد به نوازش کردن موهام که از خستگی گفتم
×کوکی من خیلی خستم میشه بریم خونه؟
÷باشه بیا پشتمو دستتو ستف بپیچ دورم
×باش
سوار موتور شدیمو رفتیم خونه به سمت اتاق رفتمو لباسامو عوض کردمو ارایشمم پاک کردمو رفتم پایین پیش کوک و بهش گفتم کوکی میشه بیای بخوابیم من خیلی خستم
÷بیا بریم منم خیلی خستم
رفتیم سمت تخت که رفتم زیر پتو کوکم بغلم کردو گفتم خیلی بهم خوش گذشت مرسی بانی
و پیشونیمو بوسیدو خوابیدیم
پایان
۷.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.