p64
لوکاس: کو😭
ات: تو قلب منه(زارتتتت)
لوکاس: نه واقعا کجاست
ات: تو ولش کن بیا بهت بستنی بدم
لوکاس: نمیخوام😔
ات: پسرم؟ دلم رو میخوای بشکنی؟
لوکاس: امدم
رفت
ویو جیمین اینا
تهیونگ: داشم اگه نمیخوای تنها باشی من بیام
جیمین: تو برو پیش زنت
هرکی رفت اتاق خودشون لوسی تهیونگ ت یه اتاق جیمینم تو یه اتاق دیگه
ویو شب ات
ات: پسرم بیا اینو بپوش
لوکاس: باشه امدم
لباسشو پوشوند(عکس لباساشونو میزارم)
لوکاس: مامان تو این مردو دوست داری؟(به عکس جیمین نگاه میکنه)
ات: اره خیلی
لوکاس: پس باهاش ازدواج کن 😊
ات: عه پسرم شیطون شدیاااا
بزار منم لباسمو بپوشم
رفت پوشید
ات تو دلش
اگه جیمین این لباسو تو تنم میدید دعوام میکرد میگفت بازه حیح عجب دورانی داشتیم🥲
لوکاس: ماماننننننن گریه چرا میکنی
ات: هیچی عزیزم فقط جیهوپم ازدواج کرد نینی کوچلو
لوکاس: مامان عمو ازت5سال بزرگ تره هااا
ات: هوم.... واییی دیر شد بریم
رفتن تو سالن عروسی
ات: سلام
لوکاس: سلام(به مهمونا)
ویو جیمین
خب دیگه بریم تهیونگ آماده ای؟
تهیونگ: هوم
رفتن عروسی
ویو ات
ات: برین پیش عمو جیهوپ؟
لوکاس: ارعههههه
رفتن
ات: سلام بر داداش گلمممم تبریک میگم
جیهوپ: سلام ات خانممم
لوکاس: سلام زن عمو سلام عمو خوشگله
هه سو: سلام عزیزم(زن جیهوپ)
جیهوپ: سلام خرسی منن
ات: هه سو خیلی خوشگل شدی
هه سو: تو هم مواظب باش ندزدنت شیطون
(جیمین و جیهوپ هم احوال پرسی کردن)
رفتن برقصن
لوکاس با یه دختر کوچلو میرقصید
ات هم با یه مرد خوشتیپ میرقصید
ویو ات
(علامت مرده#)
#: میتونم اسمتون رو بدونم؟
ات: ات هستم شما
#: لی جونگ سوک هستم
ات: خوشبختم
#: شما بچه دارین شوهرتون کی هستن؟
ات: شوهر ندارم
#: یعنی چی
ات: جدا شدیم
#: به کسی علاقه دارید؟
ات: اره
#: خب اون کیه؟
ات:...
که یهو جا ها عوض شد
ات رفت یکی از مردهای دیگه ات سرشو بالا آورد ببینه کیه که یهو...
ادامه دارد...
حمایت کنید 🥺♥
ات: تو قلب منه(زارتتتت)
لوکاس: نه واقعا کجاست
ات: تو ولش کن بیا بهت بستنی بدم
لوکاس: نمیخوام😔
ات: پسرم؟ دلم رو میخوای بشکنی؟
لوکاس: امدم
رفت
ویو جیمین اینا
تهیونگ: داشم اگه نمیخوای تنها باشی من بیام
جیمین: تو برو پیش زنت
هرکی رفت اتاق خودشون لوسی تهیونگ ت یه اتاق جیمینم تو یه اتاق دیگه
ویو شب ات
ات: پسرم بیا اینو بپوش
لوکاس: باشه امدم
لباسشو پوشوند(عکس لباساشونو میزارم)
لوکاس: مامان تو این مردو دوست داری؟(به عکس جیمین نگاه میکنه)
ات: اره خیلی
لوکاس: پس باهاش ازدواج کن 😊
ات: عه پسرم شیطون شدیاااا
بزار منم لباسمو بپوشم
رفت پوشید
ات تو دلش
اگه جیمین این لباسو تو تنم میدید دعوام میکرد میگفت بازه حیح عجب دورانی داشتیم🥲
لوکاس: ماماننننننن گریه چرا میکنی
ات: هیچی عزیزم فقط جیهوپم ازدواج کرد نینی کوچلو
لوکاس: مامان عمو ازت5سال بزرگ تره هااا
ات: هوم.... واییی دیر شد بریم
رفتن تو سالن عروسی
ات: سلام
لوکاس: سلام(به مهمونا)
ویو جیمین
خب دیگه بریم تهیونگ آماده ای؟
تهیونگ: هوم
رفتن عروسی
ویو ات
ات: برین پیش عمو جیهوپ؟
لوکاس: ارعههههه
رفتن
ات: سلام بر داداش گلمممم تبریک میگم
جیهوپ: سلام ات خانممم
لوکاس: سلام زن عمو سلام عمو خوشگله
هه سو: سلام عزیزم(زن جیهوپ)
جیهوپ: سلام خرسی منن
ات: هه سو خیلی خوشگل شدی
هه سو: تو هم مواظب باش ندزدنت شیطون
(جیمین و جیهوپ هم احوال پرسی کردن)
رفتن برقصن
لوکاس با یه دختر کوچلو میرقصید
ات هم با یه مرد خوشتیپ میرقصید
ویو ات
(علامت مرده#)
#: میتونم اسمتون رو بدونم؟
ات: ات هستم شما
#: لی جونگ سوک هستم
ات: خوشبختم
#: شما بچه دارین شوهرتون کی هستن؟
ات: شوهر ندارم
#: یعنی چی
ات: جدا شدیم
#: به کسی علاقه دارید؟
ات: اره
#: خب اون کیه؟
ات:...
که یهو جا ها عوض شد
ات رفت یکی از مردهای دیگه ات سرشو بالا آورد ببینه کیه که یهو...
ادامه دارد...
حمایت کنید 🥺♥
۱۲.۷k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.