مافیای من
مافیای من
پارت۲
ویو ا/ت
که یهو در باز شد خدمتکار بود گفت: رعیس گفتن بیاید شام
ا/ت گفت باشه الان میام بزا لباسامو عوض کنم
رفتم لباسامو عوض کردم(میزارم)
رفتم واسه شام رو صندلی نشستم خدمتکار شامو اورد خوردیم جیمین: بیا تو اتاقم کارت دارم رفت منم رفتم دم در اتاقش در زدم
جیمین: بیا تو. رفتم تو ا/ت: کارم داشتید
جیمین: فردا شب مهمونی داریم تو میتونی نقش دوست دخترمو بازی کنی ا/ت: باشه ولی چرا جیمین: نمیخاد دلیلشو بفهمی حالا برو بخواب فردا ساعت ۶حاضر باش ا/ت: من میرم بخوابم شب بخیر گفتمو خاستم از اتاق برم بیرون که گفت وایسا شب میخای لباس چی بپوشی ا/ت: هنوز لباسارو نگاه نکردم جیمین: باشه برو بخواب
از اتاق رفتم بیرون رفتم تو اتاق رو تخت دراز کشیدم تا خوابم ببره اما از حق نگذریم خیلی جذابه (بله بله پسرم خیلی جذابه) ا/ت: ادمین تو خفه فیکتو بنویس (اوک)
پرش زمان به فردا صبح
ویو ا/ت از خواب پاشدم رفتم کارای لازمو کردم خدمتکار صدام کرد گفت بیام صبحونه بخورم رفتم صبحونه بخورم نشستم روبه روی جیمین گفتم: صبح بخیر صبحونه خوردم رفتم تو اتاق از زیر تخت صدا میومد نگاه کردم دیدم یه گوشی زیر تخته برش داشتم شماره فیلیکسو حفظ بودم بهم پیام دادم فیلیکس من ا/تم منو دزدیدن من زندانیم بیا کمکم فیلیکس پیاممو دید نوشت ا/ت این خوشی کیه کجایی لوکیشن بده ا/ت نوشت این یه گوشیه که از زیر تخت پیدا کردم بعد لوکیشن اونجا رو داد پیا مارو پاک کردم گوشیو گذاشتم سر جاش (بچه ها اتاق ا/ت دوربین داره اما ا/ت نمیدونه)
ویو جیمین
صبونمو خوردم رفتم تواتاقم دوبینو چک کردم دیدم ا/ت یه گوشی دستشه فهمیدم به کسی گفته بخاطر همین به تهیونگ کفتم به بقه اعضای باند بگه
رفتم که تا ا/ت رو بخاطر این کارش ببرم
اتاق شکنجه...
ادامه دار
پارت۲
ویو ا/ت
که یهو در باز شد خدمتکار بود گفت: رعیس گفتن بیاید شام
ا/ت گفت باشه الان میام بزا لباسامو عوض کنم
رفتم لباسامو عوض کردم(میزارم)
رفتم واسه شام رو صندلی نشستم خدمتکار شامو اورد خوردیم جیمین: بیا تو اتاقم کارت دارم رفت منم رفتم دم در اتاقش در زدم
جیمین: بیا تو. رفتم تو ا/ت: کارم داشتید
جیمین: فردا شب مهمونی داریم تو میتونی نقش دوست دخترمو بازی کنی ا/ت: باشه ولی چرا جیمین: نمیخاد دلیلشو بفهمی حالا برو بخواب فردا ساعت ۶حاضر باش ا/ت: من میرم بخوابم شب بخیر گفتمو خاستم از اتاق برم بیرون که گفت وایسا شب میخای لباس چی بپوشی ا/ت: هنوز لباسارو نگاه نکردم جیمین: باشه برو بخواب
از اتاق رفتم بیرون رفتم تو اتاق رو تخت دراز کشیدم تا خوابم ببره اما از حق نگذریم خیلی جذابه (بله بله پسرم خیلی جذابه) ا/ت: ادمین تو خفه فیکتو بنویس (اوک)
پرش زمان به فردا صبح
ویو ا/ت از خواب پاشدم رفتم کارای لازمو کردم خدمتکار صدام کرد گفت بیام صبحونه بخورم رفتم صبحونه بخورم نشستم روبه روی جیمین گفتم: صبح بخیر صبحونه خوردم رفتم تو اتاق از زیر تخت صدا میومد نگاه کردم دیدم یه گوشی زیر تخته برش داشتم شماره فیلیکسو حفظ بودم بهم پیام دادم فیلیکس من ا/تم منو دزدیدن من زندانیم بیا کمکم فیلیکس پیاممو دید نوشت ا/ت این خوشی کیه کجایی لوکیشن بده ا/ت نوشت این یه گوشیه که از زیر تخت پیدا کردم بعد لوکیشن اونجا رو داد پیا مارو پاک کردم گوشیو گذاشتم سر جاش (بچه ها اتاق ا/ت دوربین داره اما ا/ت نمیدونه)
ویو جیمین
صبونمو خوردم رفتم تواتاقم دوبینو چک کردم دیدم ا/ت یه گوشی دستشه فهمیدم به کسی گفته بخاطر همین به تهیونگ کفتم به بقه اعضای باند بگه
رفتم که تا ا/ت رو بخاطر این کارش ببرم
اتاق شکنجه...
ادامه دار
۴۵.۴k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.