پارته ۸ دختری از جنس انسان
خون همه جارو پاشید روی جیمینم پاشید. ولی جیمین نمیخواست ی حرومی که لوش داد خونش. روش باشه یا حتی خونشو بخوره همون بهتر بده حیوناش بخورن
جیمین: جین هیونگ
جین: بله؟
جیمین:میدونی باید چیکار کنی؟.
جین:ایش بچه تو داری ب من یاد میدی چیکار کنم؟ بزنم یجوری با آسفالت یکی بشی
جیمین: تسلیمم فهمیدمم فقط نزن هنوز از قبلیه درد میکنه
جین: خوبه پسر راستی سرعت حال کردی هنور یک ساعت نشد پیداش کردم.😂 کی تو گروه کارش انقدر خفنه😈؟؟ معلومه ورلد واید هندسام 😎
جیمین:هیونگگگ منو آخر با این جمله
اییییی.
کفش جین محکم خورد تو سر جیمین
جیمین:درد داشتتت....غلط کردم
راسی هیونگ چطوری فهمیدی کجاس؟
جین: با کمک تهیونگ(هکره)
جیمین:اووووو ب کل یادم رفته بود.
جیهوپ: جیمین بیا با جین غذا بخوریم بقیه هم اومدن بعدش ات ببر بیرون سرمو خوردددد
جیمین: اومدیم
جین: میبینمم....😈
جیمین: هیونگگگ اینط...
جین: میبینم ک هست😈😈😈
جیمین:هیونگ نیست
جین: خیلی خوب باشه
ویو ا.ت
داشت حصلم سر می رفت ک اون پسره ک اسمش جیهوپ بود اومد
جیهوپ:بیا بیرون یچیزی بخور بعد میبرمیت بیرون
ا.ت: اخجونن م....
جیهوپ:آروم باش
سر میز
جیمین:پس چرا این انقدر دیر کرد؟
کوک:من چه میدونم جیهوپ رفته بیارتش ...اوه اومدن ببین
جیمین:خیلی خوب دیدم
ا.ت:سلاامممممم من اومدمممممم(با داد ذوق )
جیمین اومد نزدیک
جیمین:انگار قوانین این عمارت نمیدونی(با خشم)
ا.ت ترسید و به چشمای پر از خشم جیمین نگاه کرد و لب زد
ا.ت : چ ..چه ق...قوانینی؟
جیمین:اونی که اونجاس
ا.ت روبه تابلوی بزرگی ک روش نوشت
(قوانین عمارت سیاه)
ا.ت؛و...لی ووولییی این که ۲۰۰۰ تا قوانین مگه زندانه..
جیمین:.....
جیمین: جین هیونگ
جین: بله؟
جیمین:میدونی باید چیکار کنی؟.
جین:ایش بچه تو داری ب من یاد میدی چیکار کنم؟ بزنم یجوری با آسفالت یکی بشی
جیمین: تسلیمم فهمیدمم فقط نزن هنوز از قبلیه درد میکنه
جین: خوبه پسر راستی سرعت حال کردی هنور یک ساعت نشد پیداش کردم.😂 کی تو گروه کارش انقدر خفنه😈؟؟ معلومه ورلد واید هندسام 😎
جیمین:هیونگگگ منو آخر با این جمله
اییییی.
کفش جین محکم خورد تو سر جیمین
جیمین:درد داشتتت....غلط کردم
راسی هیونگ چطوری فهمیدی کجاس؟
جین: با کمک تهیونگ(هکره)
جیمین:اووووو ب کل یادم رفته بود.
جیهوپ: جیمین بیا با جین غذا بخوریم بقیه هم اومدن بعدش ات ببر بیرون سرمو خوردددد
جیمین: اومدیم
جین: میبینمم....😈
جیمین: هیونگگگ اینط...
جین: میبینم ک هست😈😈😈
جیمین:هیونگ نیست
جین: خیلی خوب باشه
ویو ا.ت
داشت حصلم سر می رفت ک اون پسره ک اسمش جیهوپ بود اومد
جیهوپ:بیا بیرون یچیزی بخور بعد میبرمیت بیرون
ا.ت: اخجونن م....
جیهوپ:آروم باش
سر میز
جیمین:پس چرا این انقدر دیر کرد؟
کوک:من چه میدونم جیهوپ رفته بیارتش ...اوه اومدن ببین
جیمین:خیلی خوب دیدم
ا.ت:سلاامممممم من اومدمممممم(با داد ذوق )
جیمین اومد نزدیک
جیمین:انگار قوانین این عمارت نمیدونی(با خشم)
ا.ت ترسید و به چشمای پر از خشم جیمین نگاه کرد و لب زد
ا.ت : چ ..چه ق...قوانینی؟
جیمین:اونی که اونجاس
ا.ت روبه تابلوی بزرگی ک روش نوشت
(قوانین عمارت سیاه)
ا.ت؛و...لی ووولییی این که ۲۰۰۰ تا قوانین مگه زندانه..
جیمین:.....
۱۲.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.