نماز آیات می خوانم هر روز از هراس ندیدنت وحشتی دارد نبود

نماز آیات می خوانم هر روز از هراس ندیدنت. وحشتی دارد نبود وحشیانه ترین انقراض تاریخ . و این که گفتم توصیف نبودِ چشمانت بود. بانو جان! بانو! در کرانه ی آسمان وقتی ابرها به لجبازی از رنگ ها در هم می پیچیند برای من لبخند بزن و بگذار در قاب چشمانم عکسی از تو بگیرم کنار ابرها. انگار ایستاده باشی تا با آسمان، عکس دسته جمعی بگیری و چه سنگین میشود چشمانم بعد از این قاب. و مدام... مدام خواب به چشمم می آید که تو را بیاورد که داری می خندی، می دوی و من به آسودگی نگاهت می کنم و چه عالی میشود بدانم نه کسی منتظرت هست و نه کسی منتظر خنده هایت.

نماز آیات می خوانم هر روز از هراس ندیدنت!


کامران تفتی
دیدگاه ها (۱)

هر جا بروی باز به من برمی گردی. به خیال باران و رویاهای روشن...

قرار نیست تکراری شوی. با وجودی که هر روز می آیی و مرا از خوا...

نرسیده به نیمه شب احساس می کنم کسی نام تو را در من صدا می کن...

آموختم که هیچ دارویی ، نمیتواند همچون " اُمید "آدمی را ایستا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط