نیمه ی گمشده Partپایان
نیمه ی گمشده. Part7پایان
اینو گفت و بدون هیچ مکثی ل....باشو محکم کوبید رو ل....بام...
خیلی محکم م...ک میزد!
من بدون هیچ حرکتی خشکم زده بود!
یعنی این حرفش بود؟!
یعنی اونم ازم خوشش میاد ؟!
الان باید باهاش همراهی کنم؟!
همینجوری تو ذهنم کلی سوال داشتم و نمیدونستم چیکار کنم که فلیکس تند تر و محکم تر ل...بامو میم......کید
منم باهاش همراهی کردم!
دستامو دور کم..رش حلقه کردم و به دیوار چسبوندمش!
فلیکس یکی از دستاشو کرد تو موهام و موهامو نوازش میکرد !
انگاری از این حرکتم خوشش اومده بود !
بعد از چند مین دوتامون نفس کم آوردیم !
فیسمو یکم ازش دور کردم تا بتونه نفس بکشه !
ولی فلیکس یقه لباسمو سمت خودش کشید !
+خو....ردنی تر از اون چیزی بودی که فکرشو میکردم !
با شنیدن این حرفش تعجب کردم !
_ببینم به عاقبت این حرفا فکر کردی ؟!
+اره !
_پس خودت خواستی!
+اوهوم
و فلیکس دستاشو دوباره دور گر....دنم حلقه کرد و شروع کرد به بو....سیدنم !
منم براید.....استایل بغلش کردم و رو کاناپه خوابو.....ندمش و روش خ.....یمه زدم !
ل....بامو از ل..باش جدا کردم و با بو...سه های ریزی به ترقوه هاش رسیدم و چند تا ما....رک بنفش رو ترقوه هاش گذاشتم !
در حین مارک گذاشتن رو ترقوه هاش بودم که
+اوووو دردم گرفت هاااحححححح لطفا آروممم تررررر
قشنگ معلوم بود که از حرفش پشیمون شده و نمیدونست که من میتونم خشن تر از اینم باشم !
ولی دیگه دلم نیومد بیشتر باهاش ادامه بدم چون دوس نداشتم در....دش بگیره
پس با ب....وسه های ریزی به ل....باش رسیدم و چند بار بو....سیدمشون و بعدش ازش جدا شدم و لای گوشاش با صدای آرومی گفتم :
_ببخشید اگه زیای دردت گرفت فرشته!
و اونم در جواب حرفم هر دو لپامو بو....سید!
+خوابم میاادددددد شاهزادممممم
_خب برو اتاقم بخواب
+عع تنهایی؟؟
_اره مگه چیه؟
یهو پرید بغ...لمو دستاشو دور گرد......نم انداخت و با صدای کیوتی گفت:
+من از تنهایی میترسمااااا.
با اون قیافه کیوتش لبخندی روی ل...بام نشست .
_از دست تو جوجه:)
+من جوجم؟
_نه
+پس چی؟
_تو فرشته ی منی :)
+البته
بعد دوتامون زدیم زیر خنده !
براید بغ..لش کردم و به سمت اتاقم راه افتادیم.
رو تخ....ت خوا...بوندمش و خودمم کنارش خوا...بیدم!
فلیکس بغ....لم کرد و گر....دنمو بو....سید !
+خوشحالم که باهات آشنا شدم و مطمعنم هیچ وقت از آشناییت پشیمون نمیشم !
_منم همینطور فرشته
+یه چیز بگم؟
_بگو
+باور میکنی که عاشقت شدم؟
با این حرفش جا خوردم !
پس حدسم درست بود
اونم حس منو داشت
پس حسمون دو نفره بود !
دستامو تو موهاش کشیدم و موهاش رو بو..سیدم و به خودم نزدیک ترش کردم.
_تو چی؟ تو باور میکنی از همون اول که دیدمت فهمیدم نیمه گمشدمی ؟
+واقعا؟
_اوهوم
+عاشقتم..:)
_منم همینطور :))
بعد گفتن این حرف دوتامون به خواب عمیقی رفتیم :)>>>>>>>
پایان🥲🫶
#huynlix
اینو گفت و بدون هیچ مکثی ل....باشو محکم کوبید رو ل....بام...
خیلی محکم م...ک میزد!
من بدون هیچ حرکتی خشکم زده بود!
یعنی این حرفش بود؟!
یعنی اونم ازم خوشش میاد ؟!
الان باید باهاش همراهی کنم؟!
همینجوری تو ذهنم کلی سوال داشتم و نمیدونستم چیکار کنم که فلیکس تند تر و محکم تر ل...بامو میم......کید
منم باهاش همراهی کردم!
دستامو دور کم..رش حلقه کردم و به دیوار چسبوندمش!
فلیکس یکی از دستاشو کرد تو موهام و موهامو نوازش میکرد !
انگاری از این حرکتم خوشش اومده بود !
بعد از چند مین دوتامون نفس کم آوردیم !
فیسمو یکم ازش دور کردم تا بتونه نفس بکشه !
ولی فلیکس یقه لباسمو سمت خودش کشید !
+خو....ردنی تر از اون چیزی بودی که فکرشو میکردم !
با شنیدن این حرفش تعجب کردم !
_ببینم به عاقبت این حرفا فکر کردی ؟!
+اره !
_پس خودت خواستی!
+اوهوم
و فلیکس دستاشو دوباره دور گر....دنم حلقه کرد و شروع کرد به بو....سیدنم !
منم براید.....استایل بغلش کردم و رو کاناپه خوابو.....ندمش و روش خ.....یمه زدم !
ل....بامو از ل..باش جدا کردم و با بو...سه های ریزی به ترقوه هاش رسیدم و چند تا ما....رک بنفش رو ترقوه هاش گذاشتم !
در حین مارک گذاشتن رو ترقوه هاش بودم که
+اوووو دردم گرفت هاااحححححح لطفا آروممم تررررر
قشنگ معلوم بود که از حرفش پشیمون شده و نمیدونست که من میتونم خشن تر از اینم باشم !
ولی دیگه دلم نیومد بیشتر باهاش ادامه بدم چون دوس نداشتم در....دش بگیره
پس با ب....وسه های ریزی به ل....باش رسیدم و چند بار بو....سیدمشون و بعدش ازش جدا شدم و لای گوشاش با صدای آرومی گفتم :
_ببخشید اگه زیای دردت گرفت فرشته!
و اونم در جواب حرفم هر دو لپامو بو....سید!
+خوابم میاادددددد شاهزادممممم
_خب برو اتاقم بخواب
+عع تنهایی؟؟
_اره مگه چیه؟
یهو پرید بغ...لمو دستاشو دور گرد......نم انداخت و با صدای کیوتی گفت:
+من از تنهایی میترسمااااا.
با اون قیافه کیوتش لبخندی روی ل...بام نشست .
_از دست تو جوجه:)
+من جوجم؟
_نه
+پس چی؟
_تو فرشته ی منی :)
+البته
بعد دوتامون زدیم زیر خنده !
براید بغ..لش کردم و به سمت اتاقم راه افتادیم.
رو تخ....ت خوا...بوندمش و خودمم کنارش خوا...بیدم!
فلیکس بغ....لم کرد و گر....دنمو بو....سید !
+خوشحالم که باهات آشنا شدم و مطمعنم هیچ وقت از آشناییت پشیمون نمیشم !
_منم همینطور فرشته
+یه چیز بگم؟
_بگو
+باور میکنی که عاشقت شدم؟
با این حرفش جا خوردم !
پس حدسم درست بود
اونم حس منو داشت
پس حسمون دو نفره بود !
دستامو تو موهاش کشیدم و موهاش رو بو..سیدم و به خودم نزدیک ترش کردم.
_تو چی؟ تو باور میکنی از همون اول که دیدمت فهمیدم نیمه گمشدمی ؟
+واقعا؟
_اوهوم
+عاشقتم..:)
_منم همینطور :))
بعد گفتن این حرف دوتامون به خواب عمیقی رفتیم :)>>>>>>>
پایان🥲🫶
#huynlix
- ۲.۶k
- ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط