چند پارتی (آخر+)
چند پارتی (آخر+)
جیهوپ: خوب خوب خانم ا.ت چشماتو ببند بعد بریم اتاق ..
ا.ت: برا چی شمامو ببندم؟!
جهیوپ: عه لج نکن دیگ
ا.ت: باش
جیهوپ: خب یکمیواش.. حالا میتونی بازش کنی..
ا.ت: واوو چطوری اینارو تدارک دیدی؟! چه خوشگلننن🤩 (عکس اتاق اسلاید بعد)
جیهوپ: اوم .. خب بابت بی توجهی بهت ازت معذرت میخوام خانم جانگ منو میبخشی🙂؟!
ا.ت: معلومه که ارعهه😍
جیهوپ: میگم بیا بریم تو تخت دیگ
ا.ت: چه عجله ایی حالا بزا به اتاق نگا کنم..
جیهوپ: اینارو برای شبمون درست کردم عزیزم😄
ا.ت: یعنی چی؟!..
جیهوپ: یعنی این (براید استایل بغلش کردم و انداختمش رو تخت دستاشو با دستام قفل کردم و شروع کردم اروم از لباش کام گرفتن و کم کم لباس هاشو در میاوردم وقتی متوجه این شد تقلا میکرد هی منم محکم نگهش داشتم تا تکون نخوره انقدر تقلا کرد که خسته شد و وقتی به خودش اومد هیچ لباسی تن اون و من نبود ک..
ا.ت: جیهوپپپ چه غلطی داری میکنی؟! لطفا نکننن غلط کردم خوبب
جیهوپ: هیششش .. چیزی نیس زود تموم میشه
ا.ت: میگمم درد دارههه.. تروخداا😭
جیهوپ: گریه نکن باش اروم پیش میرم..(اروم واردش کردم که ی جیغی زد و خودشو کوبوند رو تخت...) اروم بگیر من که هنوز همشو واردت نکردم اینجوری میکنی هیسششش چیزی نیس خوب ... به دردش فکر نکن
ا.ت: درد داره .. جون من😭 هوپی
جیهوپ: هشش میگم عهه ..( به چشماش نگا کردم و تا ته واردش کردم که غرق لذت شدم ولی اون انگار نفس ی لحظه رفت .. خیلی وقته باهاش رابطه نداشتمکه باعث شده اینجوری نازک نارنجی بشهه .. بدون توجه شروع کردم به ضربه زدن که بعد از دقایقی اونم رو اوج لذت بود تموم تلاشمو کردم که همینجوری رو اوج نگهش دارم بعد از وند دقیقه کام کردم داخلش و افتادم رو تخت و نر دو نفس نفس میزدیم..
ا.ت: عوضی..
جیهوپ: نیم ساعت پیش که بهم میگفتی جونن تند تر الان شدم عوضی..
ا.ت: بهت میگم مریضیم.. درضمن تو خالی کرد توم
جیهوپ: اشکال نداره .. بچه دار میشیم دیگ حالا انقدر غرغر نکن بگیر بخاب
ات: باش.. دوستت دارمم
جیهوپ :منم دوستت دارم💋
اصکی.ممنوع
لایک.کامنت.فالوو
جیهوپ: خوب خوب خانم ا.ت چشماتو ببند بعد بریم اتاق ..
ا.ت: برا چی شمامو ببندم؟!
جهیوپ: عه لج نکن دیگ
ا.ت: باش
جیهوپ: خب یکمیواش.. حالا میتونی بازش کنی..
ا.ت: واوو چطوری اینارو تدارک دیدی؟! چه خوشگلننن🤩 (عکس اتاق اسلاید بعد)
جیهوپ: اوم .. خب بابت بی توجهی بهت ازت معذرت میخوام خانم جانگ منو میبخشی🙂؟!
ا.ت: معلومه که ارعهه😍
جیهوپ: میگم بیا بریم تو تخت دیگ
ا.ت: چه عجله ایی حالا بزا به اتاق نگا کنم..
جیهوپ: اینارو برای شبمون درست کردم عزیزم😄
ا.ت: یعنی چی؟!..
جیهوپ: یعنی این (براید استایل بغلش کردم و انداختمش رو تخت دستاشو با دستام قفل کردم و شروع کردم اروم از لباش کام گرفتن و کم کم لباس هاشو در میاوردم وقتی متوجه این شد تقلا میکرد هی منم محکم نگهش داشتم تا تکون نخوره انقدر تقلا کرد که خسته شد و وقتی به خودش اومد هیچ لباسی تن اون و من نبود ک..
ا.ت: جیهوپپپ چه غلطی داری میکنی؟! لطفا نکننن غلط کردم خوبب
جیهوپ: هیششش .. چیزی نیس زود تموم میشه
ا.ت: میگمم درد دارههه.. تروخداا😭
جیهوپ: گریه نکن باش اروم پیش میرم..(اروم واردش کردم که ی جیغی زد و خودشو کوبوند رو تخت...) اروم بگیر من که هنوز همشو واردت نکردم اینجوری میکنی هیسششش چیزی نیس خوب ... به دردش فکر نکن
ا.ت: درد داره .. جون من😭 هوپی
جیهوپ: هشش میگم عهه ..( به چشماش نگا کردم و تا ته واردش کردم که غرق لذت شدم ولی اون انگار نفس ی لحظه رفت .. خیلی وقته باهاش رابطه نداشتمکه باعث شده اینجوری نازک نارنجی بشهه .. بدون توجه شروع کردم به ضربه زدن که بعد از دقایقی اونم رو اوج لذت بود تموم تلاشمو کردم که همینجوری رو اوج نگهش دارم بعد از وند دقیقه کام کردم داخلش و افتادم رو تخت و نر دو نفس نفس میزدیم..
ا.ت: عوضی..
جیهوپ: نیم ساعت پیش که بهم میگفتی جونن تند تر الان شدم عوضی..
ا.ت: بهت میگم مریضیم.. درضمن تو خالی کرد توم
جیهوپ: اشکال نداره .. بچه دار میشیم دیگ حالا انقدر غرغر نکن بگیر بخاب
ات: باش.. دوستت دارمم
جیهوپ :منم دوستت دارم💋
اصکی.ممنوع
لایک.کامنت.فالوو
۲۴.۴k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.