My moon p11
ات. اها... عوق(حالش بهم خورد)
سویون. چیشد ات حالت خوبه؟
ات. عوق بدو بدو رفت سمت دستشویی
کوک. چیشد؟
سویون. حالش بد شد کوک بلند شد رفت سمت دستشویی
ویو ات
داشتم با سویون حرف میزدم که حالم بد شد دیگه نتونستم تحمل کنم که رفتم سمت دستشویی بالا آوردم که یهو یکی زد به شونم برگشتم ببینم کیه دیدم کوکه
ات. اینجا چیکار میکنی؟
کوک. چیشد حالت خوبه؟
ات. هوم برو پیش اون هرزه هسا اونجا برو
کوک. نیشخند
ات. ها مگه دروغ میگم ات میخواست بره که کوک از دستاش گرفت چسبوند به خودش
کوک. حسودی کردی؟
ات. اونم به تو؟
کوک. دوسم داری نه؟
ات. هـ هـ ها؟
کوک. پس دوسم داری
ات. نه من عاشق یکی دیگم عجب گیری افتادیما خودشو از بغل کوک کشید بیرون رفت سمت سویون
ویو کوک
وقتی گفت که عاشقه یکی دیگس میتونستم صدای شکستن قلبمو بشنوم من همیچین نبودم که این دختره روانیم کرد ولی من واسه خودم میکنمش رفت پیش یونگی
یونگی. حالت خوبه؟
کوک. ماجرارو تعریف کرد
یونگی. شاید دورغ میگه
کوک. این دختر چی داره که منو روانی خودش کرده
ویو ات
کل ساعتو نگا های سنگینی یکی رو حس میکردم تا سرمو بالا بردم دیدم کوکه ریکشنی نشون ندادم
سویون. ات میتونیم دوس بشیم؟
ات. البته من دوستی ندارم
سویون. خب از الان داری شمارتو بده
ات شمارشو داد
سویون. اینم شماره من
پرش زمانی به1ساعت بعد
یونگی. سویون قشنگم(مسته)
کوک. منم سویون چیه
یونگی. میخواست بیاد جلو ببوستش🤣
کوک. یه سیلی زد بهش
یونگی. ایی سویون تنبهیه امشبتو2برابر میکنم
سویون. وای این دوباره مست کرد خدا به دادم برسه
کوک. میخوایین امشبو بیاین خونه من
سویون. نه نه خودم راندگی بلدم میرسونمش
یونگی. عه کوک... به ات..اعت...(کوک دستشو گذاشت جلو هن یونگی)
کوک. سویون خواهشن سریع ببرش تا شر به پا نکرده
سویون. باشه خدافظ ات جونم
ات. خدافظ (یونگی اینا رفتن)
کوک. بیا ما هم بریم
ات. دوس دخترت کوش؟
کوک. اون ام اون رفتش خونه خودش حالش بد بود
ات. هوم بریم
رفتن سوار ماشین شدن بعد 1ساعت رسیدن خونه هرکی رفت اتاقش خوابید
پرش زمانی به یه ماه بعد ات
ایشش این پسره هر کاری میکنه باعث ناراحتی من میشه دیگه خسته شدم چند روزه که حالم اصلا خوب نیست هی بالا میارم به سویون گفتم که من کوک رو دوس دارم و درمورد حالمم گفتم که گفت شاید بارداری سویون یه بیبی چک خرید آورد داد بهم منم الان میرم امتحان کنم
ویو کوک
چند روزه پیش سویون بهم زنگ زد گفت ات دوست داره من منتظر بودم که خودش بهم بگه ولی نه نگفت رفتم تو اتاق کارم داشتم چند تا پرونده رو چک میکردم که..
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
سویون. چیشد ات حالت خوبه؟
ات. عوق بدو بدو رفت سمت دستشویی
کوک. چیشد؟
سویون. حالش بد شد کوک بلند شد رفت سمت دستشویی
ویو ات
داشتم با سویون حرف میزدم که حالم بد شد دیگه نتونستم تحمل کنم که رفتم سمت دستشویی بالا آوردم که یهو یکی زد به شونم برگشتم ببینم کیه دیدم کوکه
ات. اینجا چیکار میکنی؟
کوک. چیشد حالت خوبه؟
ات. هوم برو پیش اون هرزه هسا اونجا برو
کوک. نیشخند
ات. ها مگه دروغ میگم ات میخواست بره که کوک از دستاش گرفت چسبوند به خودش
کوک. حسودی کردی؟
ات. اونم به تو؟
کوک. دوسم داری نه؟
ات. هـ هـ ها؟
کوک. پس دوسم داری
ات. نه من عاشق یکی دیگم عجب گیری افتادیما خودشو از بغل کوک کشید بیرون رفت سمت سویون
ویو کوک
وقتی گفت که عاشقه یکی دیگس میتونستم صدای شکستن قلبمو بشنوم من همیچین نبودم که این دختره روانیم کرد ولی من واسه خودم میکنمش رفت پیش یونگی
یونگی. حالت خوبه؟
کوک. ماجرارو تعریف کرد
یونگی. شاید دورغ میگه
کوک. این دختر چی داره که منو روانی خودش کرده
ویو ات
کل ساعتو نگا های سنگینی یکی رو حس میکردم تا سرمو بالا بردم دیدم کوکه ریکشنی نشون ندادم
سویون. ات میتونیم دوس بشیم؟
ات. البته من دوستی ندارم
سویون. خب از الان داری شمارتو بده
ات شمارشو داد
سویون. اینم شماره من
پرش زمانی به1ساعت بعد
یونگی. سویون قشنگم(مسته)
کوک. منم سویون چیه
یونگی. میخواست بیاد جلو ببوستش🤣
کوک. یه سیلی زد بهش
یونگی. ایی سویون تنبهیه امشبتو2برابر میکنم
سویون. وای این دوباره مست کرد خدا به دادم برسه
کوک. میخوایین امشبو بیاین خونه من
سویون. نه نه خودم راندگی بلدم میرسونمش
یونگی. عه کوک... به ات..اعت...(کوک دستشو گذاشت جلو هن یونگی)
کوک. سویون خواهشن سریع ببرش تا شر به پا نکرده
سویون. باشه خدافظ ات جونم
ات. خدافظ (یونگی اینا رفتن)
کوک. بیا ما هم بریم
ات. دوس دخترت کوش؟
کوک. اون ام اون رفتش خونه خودش حالش بد بود
ات. هوم بریم
رفتن سوار ماشین شدن بعد 1ساعت رسیدن خونه هرکی رفت اتاقش خوابید
پرش زمانی به یه ماه بعد ات
ایشش این پسره هر کاری میکنه باعث ناراحتی من میشه دیگه خسته شدم چند روزه که حالم اصلا خوب نیست هی بالا میارم به سویون گفتم که من کوک رو دوس دارم و درمورد حالمم گفتم که گفت شاید بارداری سویون یه بیبی چک خرید آورد داد بهم منم الان میرم امتحان کنم
ویو کوک
چند روزه پیش سویون بهم زنگ زد گفت ات دوست داره من منتظر بودم که خودش بهم بگه ولی نه نگفت رفتم تو اتاق کارم داشتم چند تا پرونده رو چک میکردم که..
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
۲۰.۱k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.