پارت 36

کارای:الان تقریبا همه رفتن منو کانا میریم همه لباسامو میاریم و میایم
اما:ما تو این مدت چی کار کنیم؟
کارای:میرین خونه کایا و مایا لباسارو هرکس خوشش اومد برمیداره واسه خودش تا ما بیایم
یوزوها:اوکی پس ما میریم
همه:سایونارااااااا
ویو کارای
پوفففففف مایکی ام نفهمه هیچی نمیفهمه 😂😐💔
اخه کره....چیز اممم ادم نافهم اینقدر شناختن من سخته؟
کانا:به چی فکر میکنی سوار شو بریم دیگه
کارای:ها؟ اها خب بریم
رسیدن به خونه
کارای:همون‌طور که فکر میکردم خالیه بیا بریم اتاق من لباسامو برداریم
کانا:اوکی
چهارتا لباس برداشتن رفتن
رفتن خونه کایا اینا
کارای:ما اومدیممممممممم...وا د فاخ 😐 اما یوزوها ،هیناااااا چه خوشمل و داف شدید 😐💔سیلکا سیمکاااااااا میام میخورمتونا 😂😞❤️
هینا:نمیتونم تصور کنم تاکه میچی کون منو اینجوری ببینه چی کار میکنه
اما:منم نمیتونم صبر کنم ببینم کن چان چیکار می‌کنه
یوزها:منم سینگل به گور😂
سیلکا:حالا زیادم داف نشدیم😂
سیمکا:نگو نه سان ما همیشه دافیم😂
کایا:لباسارو اوردید؟
کارای:اره بیا برید انتخاب کنید
مایا:پس تو و کانا سان؟
کارای:ما انتخاب کردیم می‌خوایم بریم بپوشیم
کایا:اوکی
رفتن پوشیدن
کارای:ماشالا هزار ماشالا بچه هامو ببین شدن یه تیکه هلو که میخوان برن تو گلو🗿✨ چنقده احساساتم احساساتی شد🤩
کانا: جررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر 😂
مایا:خیلی دافیم الان؟
یوزها:نمیپوشیدیم سنگین تر بودیم😂
کارای:بیخیالللللل به این فکر کنید که چه واکنشی نشون میدن 🙄
کانا:اره راس میگه ولی منو یوزوها چرا اینجوری پوشیدیم نمد😐👌
کارای:شاید اونجا یه نفرو تور کردید🤩😂اونجوری منم خاله میشم
کانا:زدن لگد به کارای*خفه شو😐
یوزها :یا خفت کنیم😐
کارای:بیخی بابا راه بیوفتید بریم
اما:ولی منو یوزها و هینا موتور نداریم
کارای:تو و هینا با من میاین یوزوها با کانا
هینا:دو نفره سختت نیست؟
کارای:نه بابا راحت باش و با من فیض ببر اصن نگران نباش
کانا:هینا تو کل مدت اما رو سفت بچسب و میله پشت موتور اما هم باید با تمام زورش کاری رو بغل کنه و فشار بده و اینکه مواظب باشید سکته نکنید
اما:دارم کم کم میترسم
کارای:میخوای به دراکن کون برسی یا نه اما؟
اما:خیلیییی
کارای:پس توی این راه از هیچی نباید بترسی
اما:هایییی
هینا:ولی من خیلی ازت ترسیدم کارای🥺
کارای:نترس عزیزم😂❤️
سیلکا:میاین بریم یا نه
کارای:نگران نباش عروس باید دیر کنه ماعم که همه عروس😂😂😂
سیلکا:زهرمار😂😂
کارای:بریم خب
رفتن رسیدن ساحل پسرا هم دیدن
پسراهواسشون نبود که کارای داد زد
کارای:سلام احوال شما
پسرا نگاهشون افتاد به زن خودشون
همه دعناباز
پشماوکرکاریخته وجم شده توکون تاکه
دعناچسبیده شن ساحل