ویو ا.ت:
ویو ا.ت:
از اتاق اومدیم بیرون و رفتیم طبقه پایین
_جونگکوکی من گشنمه (کیوت)
+منم گشنمه میخام بیام تورو بخورم
_خوب من چیکال کنم (با لحن بچهگانه و کیوت)
+بیام بخورمت؟
_بزار اول من یه چیز بخورم بعد تو منو بخور
+چشم
بلند شدیم و رفتیم تا سر میز بشینیم من میخاستم پیش یونا بشینم
+ا.ت بدو بیا رو پاهای ددیت
_تروخدا فقط امشب
+نوچ بدو
از پیش یونا بلند شدم و رفتم رو پاهای جونگکوک نشستم
یونا و تهیونگ هم غذا میزاشتن دهن همدیگه
خلاصه خیلی رمانتیک و عاشقانه شاممون رو خوردیم😂
بعدم بلند شدیم که من یهو یه چیزی به ذهنم رسید
_میگم نظرتون چیه فیلم ترسناک ببینم؟
×اوهوم خوبه
+یه فیلم بزار ببینم چی میزاری
~ا.ت یه چیزی بزار شورت کم بیاریم😂
_باشه حتما😂
رفتم و تلویزیون رو روشن کردم و زدم فیلم جن گیر که به نظر میومد خیلی ترسناکه بعدم برقارو خاموش کردم هممون نشستیم منم رفتم کلی خوراکی آوردم و شروع کردیم به نگاه کردن فیلم
من کنار یونا نشسته بودم و چند دقیقه از فیلم گذشت که صحنه ترسناکش ظاهر شد من و یونا هم جیغ زدیم
×چتونه گوشام کر شدن
هی صحنه های ترسناک میومدن و من یخورده ترسیده بودم برا همین بلند شدم تا برم پیش جونگکوک خونه هم که تاریک بود من حواسم پرت شد و به جای اینکه بشینم رو پاهای جونگکوک نشستم رو پاهای تهیونگ
×فکر نمیکنی اشتباه نشستی؟
برگشتم و دیدم نشستم رو پاهای تهیونگ سریع از جام پریدم و بلند شدم
_ب...ببخشید
+میخای یه عینک واست بگیرم؟
_ب...ببخشید حواسم نبود
~(خنده)
رفتم و نشستم رو پاهای جونگکوک د در پاستیل رو باز کردم یدونه گزاشتم دهن جونگکوک و یدونه هم خودم خوردم که دیدم یونا از جاش بلند شد
~دستشویی کجاست؟
_اونطرف
یونا یکم رفت سمت دستشویی که دوباره وایساد
~تهیونگ میشه باهام بیای
×کجا بیام؟...دستشویی؟
~خب..آره
×چیه نکنه میترسی؟
~آره میترسم
×(خنده)
~یااا من فقط پونزده سالمه خب میترسم
تهیونگ بلند شد و با یونا رفت دستشویی منم سرم رو سینه ی جونگکوک بود اونم هی سرم رو ناز میکرد
_جونگکوک من از یه چیز میترسم
+نکنه توهم این فیلمه رو دیدی میترسی
_نخیرم من از این میترسم که تو یه روز منو ول کنی
+هوفف آخه من چرا باید همچین کار احمقانه ای کنم؟
....
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
از اتاق اومدیم بیرون و رفتیم طبقه پایین
_جونگکوکی من گشنمه (کیوت)
+منم گشنمه میخام بیام تورو بخورم
_خوب من چیکال کنم (با لحن بچهگانه و کیوت)
+بیام بخورمت؟
_بزار اول من یه چیز بخورم بعد تو منو بخور
+چشم
بلند شدیم و رفتیم تا سر میز بشینیم من میخاستم پیش یونا بشینم
+ا.ت بدو بیا رو پاهای ددیت
_تروخدا فقط امشب
+نوچ بدو
از پیش یونا بلند شدم و رفتم رو پاهای جونگکوک نشستم
یونا و تهیونگ هم غذا میزاشتن دهن همدیگه
خلاصه خیلی رمانتیک و عاشقانه شاممون رو خوردیم😂
بعدم بلند شدیم که من یهو یه چیزی به ذهنم رسید
_میگم نظرتون چیه فیلم ترسناک ببینم؟
×اوهوم خوبه
+یه فیلم بزار ببینم چی میزاری
~ا.ت یه چیزی بزار شورت کم بیاریم😂
_باشه حتما😂
رفتم و تلویزیون رو روشن کردم و زدم فیلم جن گیر که به نظر میومد خیلی ترسناکه بعدم برقارو خاموش کردم هممون نشستیم منم رفتم کلی خوراکی آوردم و شروع کردیم به نگاه کردن فیلم
من کنار یونا نشسته بودم و چند دقیقه از فیلم گذشت که صحنه ترسناکش ظاهر شد من و یونا هم جیغ زدیم
×چتونه گوشام کر شدن
هی صحنه های ترسناک میومدن و من یخورده ترسیده بودم برا همین بلند شدم تا برم پیش جونگکوک خونه هم که تاریک بود من حواسم پرت شد و به جای اینکه بشینم رو پاهای جونگکوک نشستم رو پاهای تهیونگ
×فکر نمیکنی اشتباه نشستی؟
برگشتم و دیدم نشستم رو پاهای تهیونگ سریع از جام پریدم و بلند شدم
_ب...ببخشید
+میخای یه عینک واست بگیرم؟
_ب...ببخشید حواسم نبود
~(خنده)
رفتم و نشستم رو پاهای جونگکوک د در پاستیل رو باز کردم یدونه گزاشتم دهن جونگکوک و یدونه هم خودم خوردم که دیدم یونا از جاش بلند شد
~دستشویی کجاست؟
_اونطرف
یونا یکم رفت سمت دستشویی که دوباره وایساد
~تهیونگ میشه باهام بیای
×کجا بیام؟...دستشویی؟
~خب..آره
×چیه نکنه میترسی؟
~آره میترسم
×(خنده)
~یااا من فقط پونزده سالمه خب میترسم
تهیونگ بلند شد و با یونا رفت دستشویی منم سرم رو سینه ی جونگکوک بود اونم هی سرم رو ناز میکرد
_جونگکوک من از یه چیز میترسم
+نکنه توهم این فیلمه رو دیدی میترسی
_نخیرم من از این میترسم که تو یه روز منو ول کنی
+هوفف آخه من چرا باید همچین کار احمقانه ای کنم؟
....
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
۵.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.