ویو ا.ت:
ویو ا.ت:
یونا و تهیونگ رسیدن من داشتم میرفتم که جونگکوک یهو جلوم ظاهر شد
+قرار نبود با همچین لباسی بری
_خب آخه لباس من چشه
+پاهات و یقهت که معلومه
_تروخدا ازت خواهش میکنم بزار بپوشمش چون که تهیونگ دوست صمیمیته
+میدونم و فقط این بار اجازه میدم چون تهیونگ مثل داداشم میمونه
_مرسیییی
سریع رفتم و دوییدم تو حیاط عمارت یونا از ماشین پیاده شد و من سریع بغلش کردم
_وای یونا نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده بود
~منم همینطور (ذوق)
جونگکوک هم اومد تو حیاط و با تهیونگ دست داد بعدم رفتیم تو
من و یونا نشستیم رو مبل و تهیونگ و جونگکوک هم اونطرف بساط مشروب و سیگارشون رو آماده کردن
_خب دیگه چه خبر یونا
~هیچی...میگم تو مدرسه نمیری؟
_نه چون جونگکوک نمیزاره..میخام ازش درخواست کنم تا واسم معلم خصوصی بیاره
~اها که اینطور
_میگم راستی یونا تو از مامانم خبر نداری؟
~اتفاقا دیروز مامانم به مامانت زنگ زد به نظر میومد حالش زباد خوب نبود
_هوف آخه من چه کاری از دستم برمیاد...ای کاش میتونستم از اون خرابدونی نجاتش بدم
~ببینم تو اصلا بهش زنگ میزنی؟
_خب راستش...نه
~باید بهش زنگ بزنی اونجوری از نگرانی درمیاد
_باشه فردا اینکارو میکنم
~میگم راستی اتاق تو طبقه بالاست درسته؟
_آره اتاق مشترک من و کوک
~اوهوم
_عمارت تهیونگ هم به اندازه اینجا بزرگه
~آره درست مثل همینجاست من واسه اولین بار که رفتم توش برگام ریخت
_آره واقعنم برگریزونه (خنده)
~(خنده)
_جونگکوکی میشه من و یونا بریم بالا؟
+مثلا قرار بود جمعمون چهارتایی باشه
_خب منم دوست داشتم بهتون ملحق میشدم و مشروب میخوردم ولی کی هست که اجازه بده
+به حساب تو یکی میرسم ا.ت خانم
بعد من و یونا بلند شدیم و رفتیم طبقه بالا تو اتاق مشترک من و کوک
~اینجا چقدر تمش دارکه
_اوهوم ولی من اصلا خوشم نمیاد اینجوری
~به نظر من که خیلی خفن و خوبه
_اجی یه دقه وایسا میشه موهای من رو مثل ماله خودت چتری بزنی
~اوهوم وایسا ببینم...خب یه قیچی بهم بده
رفتم و از تو کشو یه قیچی آوردم و دادم دست یونا اونم موهام رو آروم کوتاه کرد و واسم چتری زد خیلی کیوت شدم
~وایییی چقد چتری بهت میاد..خیلی کیوت شدی
_اوهوم چقد ناز شودم
بعدم نشستم جلو اینه و یونا برام موهای بلندم رو خرگوشی بست خیلی ناز و کیوت شدم...
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
یونا و تهیونگ رسیدن من داشتم میرفتم که جونگکوک یهو جلوم ظاهر شد
+قرار نبود با همچین لباسی بری
_خب آخه لباس من چشه
+پاهات و یقهت که معلومه
_تروخدا ازت خواهش میکنم بزار بپوشمش چون که تهیونگ دوست صمیمیته
+میدونم و فقط این بار اجازه میدم چون تهیونگ مثل داداشم میمونه
_مرسیییی
سریع رفتم و دوییدم تو حیاط عمارت یونا از ماشین پیاده شد و من سریع بغلش کردم
_وای یونا نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده بود
~منم همینطور (ذوق)
جونگکوک هم اومد تو حیاط و با تهیونگ دست داد بعدم رفتیم تو
من و یونا نشستیم رو مبل و تهیونگ و جونگکوک هم اونطرف بساط مشروب و سیگارشون رو آماده کردن
_خب دیگه چه خبر یونا
~هیچی...میگم تو مدرسه نمیری؟
_نه چون جونگکوک نمیزاره..میخام ازش درخواست کنم تا واسم معلم خصوصی بیاره
~اها که اینطور
_میگم راستی یونا تو از مامانم خبر نداری؟
~اتفاقا دیروز مامانم به مامانت زنگ زد به نظر میومد حالش زباد خوب نبود
_هوف آخه من چه کاری از دستم برمیاد...ای کاش میتونستم از اون خرابدونی نجاتش بدم
~ببینم تو اصلا بهش زنگ میزنی؟
_خب راستش...نه
~باید بهش زنگ بزنی اونجوری از نگرانی درمیاد
_باشه فردا اینکارو میکنم
~میگم راستی اتاق تو طبقه بالاست درسته؟
_آره اتاق مشترک من و کوک
~اوهوم
_عمارت تهیونگ هم به اندازه اینجا بزرگه
~آره درست مثل همینجاست من واسه اولین بار که رفتم توش برگام ریخت
_آره واقعنم برگریزونه (خنده)
~(خنده)
_جونگکوکی میشه من و یونا بریم بالا؟
+مثلا قرار بود جمعمون چهارتایی باشه
_خب منم دوست داشتم بهتون ملحق میشدم و مشروب میخوردم ولی کی هست که اجازه بده
+به حساب تو یکی میرسم ا.ت خانم
بعد من و یونا بلند شدیم و رفتیم طبقه بالا تو اتاق مشترک من و کوک
~اینجا چقدر تمش دارکه
_اوهوم ولی من اصلا خوشم نمیاد اینجوری
~به نظر من که خیلی خفن و خوبه
_اجی یه دقه وایسا میشه موهای من رو مثل ماله خودت چتری بزنی
~اوهوم وایسا ببینم...خب یه قیچی بهم بده
رفتم و از تو کشو یه قیچی آوردم و دادم دست یونا اونم موهام رو آروم کوتاه کرد و واسم چتری زد خیلی کیوت شدم
~وایییی چقد چتری بهت میاد..خیلی کیوت شدی
_اوهوم چقد ناز شودم
بعدم نشستم جلو اینه و یونا برام موهای بلندم رو خرگوشی بست خیلی ناز و کیوت شدم...
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
۴.۷k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.