فیک کوکعشق مافیا پات

فیک کوک(عشق مافیا) پات۶

از زبان ا/ت
یهو دیدم دستش رو انداخت دور کمرم که من دستش رو گذاشتم کنار و گفتم: میشه این کارو نکنی
کوک: نه بالاخره بعد چند روز کنار هم خوابیدیم
ا/ت: مگه نگفتم منو بغل نکن
کوک: چرا گفتی
ا/ت: بس نکن
کوک: سعیم رو میکنم
ا/ت: خوبه
(صبح)
از زبان ا/ت
صبح بلند شدم خیلی سرم درد میکرد
برای خودم و کوک میز صبحونه رو چیندم و گفتم: کووووووووووووووووووووکککک
کوک: ولم کن بزار بخوابم(با صدا خسته)
ا/ت: کوک صبحونه آماده کردم
کوک: اوفففففف باشه اومدم
خلاصه صبحونه خوردیم و رفتیم بیرون
به کوک گفتم: کجا میخوای بریم
کوک: نمیدونم بریم بار
ا/ت: نه حوصله اونجا رو ندارم
کوک: پس بریم شهر بازی
ا/ت: اوففففففف بریم دیگه
کوک: اوک
خلاصه ربتیم شهر بازی یکم از وسیله ها استفاده کردیم و در آخر سوار چرخ فلک شدیم
نشستیم تو یکی از اون اتاقای چرخ فلک نشستیم
کوک هی خودش رو میچسبوند به من منم هی میرفتم اونور و کوک گفت: اوففف یکجا واستا دیگه
ا/ت: میخوای چیکار کنی
یک دفعه کوک بوسیدم بعد چند دقیقه بعد گفت: تموم شد این کاری بود که میخواستم بکنم
خلاصه رفتیم از شهر بازی رفتیم بیرون
تو ماشین بودیم که یهو...
دیدگاه ها (۵)

فیک کوک(عشق مافیا) پارت۷«پارت آخر» از زبان ا/تیهو کوک چند تا...

بازم فیک بزارم؟😐

های گایززززززز😜بچه ها من یه چند روزی نیستم شاید نتونم ادامه ...

فیک کوک(عشق مافیا) پارت۵از زبان کوکیهو دیدم ا/ت چشماش رو باز...

"سرنوشت " p,38...یهو .... ا/ت رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید .....

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط