که بلاخره سکوتو شکستم..
که بلاخره سکوتو شکستم..
_میگما کوک..
+جانم؟
_میتونم یکاری انجام بدم..
+چ کاری؟
_گفتی من میترسم اون رومو ببینی ن؟
میخوای نشون بدم نمیترسم ولی بخاطر اینکه اسیب نبینی میگم؟
+نمیخواد نشون بدی و ازم محافظت کنی...
میخوام یکار دیه کنی.
سرمو اوردم بالا و منتظر نگاش کردم ک ادامه داد
+میخوام منو همراه خدت ببری ب یکی ا جلساتت.
_چ میگی کوک؟
+یونا... اونا هیچ اسیبی نمیتونن برسونن بم. من اینقد الکی ورزش نکردم.
و جدا ا اونا... میدونم ت نمیزاری بم اسیب برسه... پ مشکلی پیش نمیاد..
_پوففف پیگیریش میکنم.
+ممنون بیب
سرشو اورد پایین و یه بوسه سطحی زد ب لبم..
ا رنگ سفید له قرمز تغییر رنگ دادم..
لبخند زد اومد بلند شه که دستشو گرفتمو لباشو بین لبام گرفتم و عمیق بوسیدم.. کوک که انتظار این حرکتو نداشت همراهی نکرد که با گازی ک گرفتم ب خدش اومد همراهیم کرد.. اروم اروم روم خیمه زد و دستشو ا زیر لباسم رد کرد و پهلو هام لمس کرد و فشار داد که ناله خفه ای کردم..
« از زبون اد »
با ناله ی خفه ای ک کرد به کوک فرصت داد تا زبونشو وارد دهن یونا کنه..
یونا لذت توصیف نشدنی ای رو داشت... بدنش داغ کرده بود.. داشت اتیش میگرفت...
کوک هم جای جای دهن یونا رو مزه میکزد... پایین تنش نبض داشت... تحریک شده بود... اما چنین اتفاقی ب ضرر یونا بود پس با میلی بوسه رو پایان داد...
_میگما کوک..
+جانم؟
_میتونم یکاری انجام بدم..
+چ کاری؟
_گفتی من میترسم اون رومو ببینی ن؟
میخوای نشون بدم نمیترسم ولی بخاطر اینکه اسیب نبینی میگم؟
+نمیخواد نشون بدی و ازم محافظت کنی...
میخوام یکار دیه کنی.
سرمو اوردم بالا و منتظر نگاش کردم ک ادامه داد
+میخوام منو همراه خدت ببری ب یکی ا جلساتت.
_چ میگی کوک؟
+یونا... اونا هیچ اسیبی نمیتونن برسونن بم. من اینقد الکی ورزش نکردم.
و جدا ا اونا... میدونم ت نمیزاری بم اسیب برسه... پ مشکلی پیش نمیاد..
_پوففف پیگیریش میکنم.
+ممنون بیب
سرشو اورد پایین و یه بوسه سطحی زد ب لبم..
ا رنگ سفید له قرمز تغییر رنگ دادم..
لبخند زد اومد بلند شه که دستشو گرفتمو لباشو بین لبام گرفتم و عمیق بوسیدم.. کوک که انتظار این حرکتو نداشت همراهی نکرد که با گازی ک گرفتم ب خدش اومد همراهیم کرد.. اروم اروم روم خیمه زد و دستشو ا زیر لباسم رد کرد و پهلو هام لمس کرد و فشار داد که ناله خفه ای کردم..
« از زبون اد »
با ناله ی خفه ای ک کرد به کوک فرصت داد تا زبونشو وارد دهن یونا کنه..
یونا لذت توصیف نشدنی ای رو داشت... بدنش داغ کرده بود.. داشت اتیش میگرفت...
کوک هم جای جای دهن یونا رو مزه میکزد... پایین تنش نبض داشت... تحریک شده بود... اما چنین اتفاقی ب ضرر یونا بود پس با میلی بوسه رو پایان داد...
۴.۰k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.