بخونیدقشنگه

بخونیدقشنگه...

[2روزازدعواشون‌میگذره]
-...(زنگ‌میزنہـ
+......(جواب‌نمیدهـ)
-پوفففف‌دوباره‌لوس بازیاش‌شروع‌شد جواب بده دیگہـ کارت‌دارم‌ ‌اه
‌(دوباره‌زنگ‌میزنهـ)
+...(دوباره‌جواب‌نمیده)
-(پیام میدی ‌جواب‌بده‌ بخدا نمیخام‌اذیتت کنم فقط‌میخام صداتوبشنوم
+...(جواب‌پیامم‌نمیده)
[1ساعت‌گذشت]
-خانومم‌ببخشید‌غلط کردم پشیمونم بهت فحش دادم آقاخودت میدونےمن عصبانی میشم مامانمم نمیشناسم درکم کن دیگ قهرنکن دیگه عشقم بہ مولاطاقت ندارم نباشے
+...(دوباره‌جواب‌نمیده)
[نیم ساعت‌گذشت]
-ایبابابیاحالا‌3ساعت نازبکش(دوباره‌زنگ میزنه)
+...(بازم جواب نمیده)
-(پیام‌میده)اه بسه دیگہـ باشہ من مجازات شدم به مولا‌اگہ‌ایندفہ‌جواب‌ندے پامیشم‌میام‌دم‌خونتون التماس‌میکنما
[۲ساعت‌گذشت]
-اوکےحله‌من‌دارم‌میام‌دم‌خونتون‌خودت ‌خواستی
[راه‌میوفته‌میره‌سمت‌خونشونساعت4ونیم‌بعدازظهره
توراه‌استرس‌داشت که‌نکنه‌تواین‌دوروزکه‌نبوده‌ اتفاقے واسش افتاده...
رسید‌سرکوچشون‌دید‌ یه حجله زدن...
بی‌توجہ ازکنارش‌ردشد
یه‌حجله‌هم تو کوچه بود تعجب کرد ک 4روزپیش‌اینجابود‌ تازگیا‌کی‌مرده⁉
نزدیک‌خونشون‌که‌میشد به‌حجله‌هم نزدیکترمیشد
قلبش‌به‌تپش‌افتاد‌نکنه‌ عشق من بلایی‌سرش‌اومده...)
رف جلوتر رسید دم‌خونشون دید رو دیوار خونشون اعلامیس
چشماش‌تارشده‌بود نمیتونس‌رو اعلامیه‌روبخونه...
چندبارپلکاشو زد بهم چشماشو درشت کرد...
دید نوشته (درگذشت ......)
پاهاش سست‌شد
-نه این امکان‌نداره‌ عشق من‌زندس‌ اون چیزیش بشه منم میمیرم
[یه‌‌ماشین دم خونشون پشتش وایساد
نگاه کرد دیدپدرمادرشن پدرش گریه میکرد مادرشم تا حجلشو دوباره دید بیهوش شد...
چن‌تاخانوم‌کمکش‌کردن بردنش‌توخونه‌
میخواست‌بره ازیه‌نفربپرسه‌چیشده که‌ایشون فوت کرده ولے دلشو نداش
بالاخره بعدازاین‌دستواون دست‌کردن تصمیم‌گرف بره‌‌‌‌]
(که‌یکی‌زدروشونه‌هاش‌گفت)
×شرمنده‌داداش شمااین‌خانواده‌رومیشناختین؟!
-(یه مکث طولانی‌کرد)...اره داداش دخترش عشقم بود
×ای‌دادبیداد...امروز تشییع جنازش بود دیراومدی حاجے
-اره خیلےدیراومدم...
×نمیخاےبدونے چجورے مرد؟!
-مهم‌اینه‌ نیسش دیگہ...چجوریشو بیخے
×...(یه‌مکث‌طولانے کرد)
-...(سرشو انداخت‌پایین کہ بره)داداش من برم
×برو ولے خدالعنت کنه‌اون‌کسیو کہ باعث شد دختر به‌این جوونے دست ب خودکشے‌بزنه
-...(یهوبرگشت‌نگاش کرد چشماش چارتا شد)چی؟؟؟؟خودشوکشت؟؟؟
×...(بایہ حالت تاسف سرشوتکون داد)اره بنده خدا خدابہ‌پدرمادرش‌صبربده
[هیچی نداشت کہ بگه راه‌افتاد تو خیابون اسمونم دلش گرفته‌بود بااسمون شروع‌کردن ب گریہ
شبہ بدی بود باورش نمیشد به خودش فحش میداد ]
-خدالعنتت کنه چراولش کردی کہ اینجوری‌بشه حالا دیگ رعنات رفت
کے دیگ غربزنه واسم
بادستہ کی دیگہ آروم بشم
خدالعنتت کنہ
.........
[بافحش‌دادن‌به‌خودشم دیگہ‌اروم نمیشدفقط اونومیخواست
رفت‌سراغ‌عکساشون
رفت توخاطراتش
صداش تو گوشش بود
دیگہ کسی نبودآرومش کنہ
فقط اون بودو یہ موزیک غمگین
با یہ سیگار
غرق تو خاطرات...
‌✍یادمون باشہ هیچوقت بی گدار وارد زندگیه کسے نشیم کہ بعدن ولش کنیم
اگ رفتے تو زندگیہ کسی شدے همه کسش شدے همه چیزش شدے تنها عشقش
دیگہ با ک اراتو رفتارت اذیتش نکن...
یه‌وقت یه‌کاریا یه حرف‌اشتباه باعث میشه دیگ اون پیشت نباشه...
همیشه به‌فکره طرف مقابلتون هم باشینــ
آره به فکر اون بدبختی که ولش میکنید با کل بدیاتون بازم منتظرتونه ک برگردید هم باشید شاید با اینکه دوستت داره ولی اگه برگردی خیلیییی دیرشده باشه و دیگه قبولت نکنه!!!
•• ●● ❥ ❥ @Texet_ghamgin ❥ ❥ ●● ••

https://telegram.me/joinchat/BsXYJzylo-d18gO-Wcz2gA
دیدگاه ها (۱۰)

ﭘﺴﺮﮎ ... .ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺧﺘﺮﮎِ ﻗﺼﻪ ﺍﺕ ﺭﺍﺑﺎﻧﻮﯼِ ﻣﻦﺻﺪﺍ ﮐﻦ!ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺠ...

تف به این دختر....پسره بغضش میترکہ میزنه زیره گریہ....

طاقتشو دارے بخونـے؟یه روزےقلب من ♥️❌فقط مال یکے بود...❌اون ی...

یکی بیاد حرف بزنیم :-/

چرا حرف منو باور نمیکنی

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط