با عروسکهای فرزندش نشسته بود روی آوار
با عروسکهای فرزندش، نشسته بود روی آوار ،
و خیره شده بود به نقطهای دور...
پدر است دیگر دلش برای صدای فرزندش تنگ شده بود...
امید غریبان تنها کجایی؟؟ 💔🍃
و خیره شده بود به نقطهای دور...
پدر است دیگر دلش برای صدای فرزندش تنگ شده بود...
امید غریبان تنها کجایی؟؟ 💔🍃
- ۶۱۲
- ۰۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط