که بود شهره ی عالم به سست پیمانی

که بود؟ شهره ی عالم به سست پیمانی
وفا نکرد و دریغ از کمی پشیمانی

چه گفت؟ گفت فراق تو بر من آسان است
وداع کرد و نمی یابمش به آسانی

چه برد؟ تاب مرا برد تاب گیسویش
چه بود جرم تو؟ سرگشتگی، پریشانی

چه کرد؟ عشقِ مرا کفر خواند و خونم ریخت
چه حکمتیست در این شیوه ی مسلمانی؟

چه از تو خواست؟ غزلهای بی رقیب مرا
کجاست؟ نزد رقیبان پی غزلخوانی

چرا به عشقِ چنین ظالمی دچار شدی؟
تو نیز عاشق اویی خودت نمی دانی ...!

سجاد سامانی

#عشق_یعنی_تو_شعر_یعنی_من
دیدگاه ها (۱)

#عشق_یعنی_تو_شعر_یعنی_من

این طرف مشتی صدف، آنجا كمی گِل ریختهموج، ماهی های عاشق را به...

تقصیر خودم بود، تو تقصیر نداریچون خواب دم صبحی و تعبیر نداری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط