میگم دلبر یه ماه شدا🙂💔
میگم دلبر یه ماه شدا🙂💔
اصن حواست هس که یه ماه از رفتنت گذشت:)؟هیچ موقع فکر نمی کردم اون روز آخرین روزی باشه که میبینمت🥲وقتی داشتی تو صندوق وسایلو میچیندی من از بالا میپاییدمت👀و قربون صدقه اون دستای کشیدت میرفتم که بارون شروع به باریدن کرد🌧نگران بودم که نکنه یه وق سرما بخوری چیزیت بشه😖من از طُ فقد یه دونه داشتم:)
چقدر اون پله ها رو بالا پایین کردی و با اون دست ضرب دیدت وسیله بردی و آوردی🙂🥀هر لحظه از من بیشتر فاصله میگرفتی من نمیدونستم که این بار آخره که دارم میبینمت🚶🏻♀️چقد زور میزدم واسه یه لحظه دیدنت😄شاید هیچ وق نفهمیدی اما یه بار بخاطر دیدنت وسطای شب به بهونه اب دادن به گلام رفتم راه پله بالای خونمون🍂و از پنجره بالا دید میزدم.خدایا چه روزایی بود اون روزای اول چقد تباه بودم من😿نمیدونم چرا وقتی میخام یکیو دوس داشته باشم باید اول ازش تنفر داشته باشم و بعد تبدیل به عشق شه🤷🏻♀️آره حسم اول بهت حس خوبی نبود ولی بعد جذب اون قلب مهربونت شدم🫀دلم نمیخاد از کارات و رفتارات بگم ارح من حسودم خودتم شاید بدونی😬اولا تا مو به موی زندگیمو به همه میگفتم ولی زمانیکه طُ رو شناختم از آدما دور شدم🦇دور شدم که یوق طُ رو ازم نگیرن و باعث اتفاقای بدی بشن🔪خبر ندرم الان دقیقا کجایی،داری چیکار میکنی،به چی فکر میکنی،اصن منو هنو یادته؟یه ماه شایدم چند روز بیشتر از موقعی که دیدیم همو گذشتها😭من چن ساعت طُ رو تو یه روز نمی دیدم نزدیک بود اشکم درآرد حالا یه ماه گذشته ببین پس الان چه حالیم🤕
بقول علی حسینی و مهریار:
بیا بیا برگرد🙏🏻
یه شبم نمیشه با تو قهر کرد🚫
نه میشه عادت کرد نه میشه رفتن تو رو درک کرد🙂🥀
بیا بیا برگرد🥺
بیا تنهایی حالمو بد کرد💔🚶🏻♀️
اصن حواست هس که یه ماه از رفتنت گذشت:)؟هیچ موقع فکر نمی کردم اون روز آخرین روزی باشه که میبینمت🥲وقتی داشتی تو صندوق وسایلو میچیندی من از بالا میپاییدمت👀و قربون صدقه اون دستای کشیدت میرفتم که بارون شروع به باریدن کرد🌧نگران بودم که نکنه یه وق سرما بخوری چیزیت بشه😖من از طُ فقد یه دونه داشتم:)
چقدر اون پله ها رو بالا پایین کردی و با اون دست ضرب دیدت وسیله بردی و آوردی🙂🥀هر لحظه از من بیشتر فاصله میگرفتی من نمیدونستم که این بار آخره که دارم میبینمت🚶🏻♀️چقد زور میزدم واسه یه لحظه دیدنت😄شاید هیچ وق نفهمیدی اما یه بار بخاطر دیدنت وسطای شب به بهونه اب دادن به گلام رفتم راه پله بالای خونمون🍂و از پنجره بالا دید میزدم.خدایا چه روزایی بود اون روزای اول چقد تباه بودم من😿نمیدونم چرا وقتی میخام یکیو دوس داشته باشم باید اول ازش تنفر داشته باشم و بعد تبدیل به عشق شه🤷🏻♀️آره حسم اول بهت حس خوبی نبود ولی بعد جذب اون قلب مهربونت شدم🫀دلم نمیخاد از کارات و رفتارات بگم ارح من حسودم خودتم شاید بدونی😬اولا تا مو به موی زندگیمو به همه میگفتم ولی زمانیکه طُ رو شناختم از آدما دور شدم🦇دور شدم که یوق طُ رو ازم نگیرن و باعث اتفاقای بدی بشن🔪خبر ندرم الان دقیقا کجایی،داری چیکار میکنی،به چی فکر میکنی،اصن منو هنو یادته؟یه ماه شایدم چند روز بیشتر از موقعی که دیدیم همو گذشتها😭من چن ساعت طُ رو تو یه روز نمی دیدم نزدیک بود اشکم درآرد حالا یه ماه گذشته ببین پس الان چه حالیم🤕
بقول علی حسینی و مهریار:
بیا بیا برگرد🙏🏻
یه شبم نمیشه با تو قهر کرد🚫
نه میشه عادت کرد نه میشه رفتن تو رو درک کرد🙂🥀
بیا بیا برگرد🥺
بیا تنهایی حالمو بد کرد💔🚶🏻♀️
۳۰.۵k
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.