پارت دوم
#پارت_دوم
تهیونگ سرمشو تکون میده و بلند میشه
زنگ میخوره و بچه ها بعد از خدافظی از تهیونگ میرن بیرون
تهیونگ یه نفس عمیق میکشه و به یجی خیره میشه
_کاره پاره وقت. دلیلش همینه؟
+آره ولی همیشه مشکل مالی داریم کل اعضای خانواده باید کار کنن تا خرج دو نفر دربیاد
_ولی نباید بزاری جلوی پیشرفت تحصیلیتو بگیره یجی میفهمی که؟
+آره
یجی یه دفعه تهیونگ رو بغل میکنه و با گریه میگه
+ولی اون بابای عوضی نمیزاره
تهیونگ تعجب میکنه ولی بعد سعی میکنه جدی باشه و از یجی خودشو جدا میکنه
_پارک یجی بیا دنبالم
یجی دنبال تهیونگ میره
تهیونگ میریه تو اتاقش
_بشین..و اگه میتونی توضیح بده
+بابام مجبورم کرده بخاطره پول با اون عوضی پیر ازدواج کنم
پارت بعدی ۱۰ کامنت
#اد_نورا
تهیونگ سرمشو تکون میده و بلند میشه
زنگ میخوره و بچه ها بعد از خدافظی از تهیونگ میرن بیرون
تهیونگ یه نفس عمیق میکشه و به یجی خیره میشه
_کاره پاره وقت. دلیلش همینه؟
+آره ولی همیشه مشکل مالی داریم کل اعضای خانواده باید کار کنن تا خرج دو نفر دربیاد
_ولی نباید بزاری جلوی پیشرفت تحصیلیتو بگیره یجی میفهمی که؟
+آره
یجی یه دفعه تهیونگ رو بغل میکنه و با گریه میگه
+ولی اون بابای عوضی نمیزاره
تهیونگ تعجب میکنه ولی بعد سعی میکنه جدی باشه و از یجی خودشو جدا میکنه
_پارک یجی بیا دنبالم
یجی دنبال تهیونگ میره
تهیونگ میریه تو اتاقش
_بشین..و اگه میتونی توضیح بده
+بابام مجبورم کرده بخاطره پول با اون عوضی پیر ازدواج کنم
پارت بعدی ۱۰ کامنت
#اد_نورا
۴.۸k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.