درخواستی وقتی می فهمن افسرده ای و قرص میخوری
نامجون : چرا چاگیا چرا؟( بغض)
جین: چرا هیچی بهم نگفتی هان؟(عصبی)
ا.ت: جین بسههههه (جیغ)
(بغلت میکنه و سعی میکنه آرومت کنه)
یونگی: بیب درکت میکنم خودم تجربش کردم ولی چرا بهم نگفتی؟
هوسوک:بیب چرا تو این همه مدت چیزی بهم نگفتی ها؟ شاید اگ باهام در میون میزاشتی کار به اینجا نمیکشید(گریه)
جیمین : ا.ت تو چه مرگته ؟ چرا هیچی نگفتی؟هااااا؟(داد)
(تو شروع به گریه کردن میکنی و دستات و میزاری روی گوشات)
جیمین:بیب ببخشید یه دیقه عصبی شدم نباید اونجوری رفتار میکردم.
تهیونگ: خودشو سرزنش میکنه که نکنه اون یه رفتاری کرده که تو الان وضعت اینه.
جونگ کوک: از دستت عصبانی میشه ولی به روت نمیاره و سعی میکنه کاری کنه حالت خوب شه
جین: چرا هیچی بهم نگفتی هان؟(عصبی)
ا.ت: جین بسههههه (جیغ)
(بغلت میکنه و سعی میکنه آرومت کنه)
یونگی: بیب درکت میکنم خودم تجربش کردم ولی چرا بهم نگفتی؟
هوسوک:بیب چرا تو این همه مدت چیزی بهم نگفتی ها؟ شاید اگ باهام در میون میزاشتی کار به اینجا نمیکشید(گریه)
جیمین : ا.ت تو چه مرگته ؟ چرا هیچی نگفتی؟هااااا؟(داد)
(تو شروع به گریه کردن میکنی و دستات و میزاری روی گوشات)
جیمین:بیب ببخشید یه دیقه عصبی شدم نباید اونجوری رفتار میکردم.
تهیونگ: خودشو سرزنش میکنه که نکنه اون یه رفتاری کرده که تو الان وضعت اینه.
جونگ کوک: از دستت عصبانی میشه ولی به روت نمیاره و سعی میکنه کاری کنه حالت خوب شه
۳.۹k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.