فاطمه جان

فاطمه جان
سنگ‏ها بر سوگ تو ندبه می‏خوانند
امشب، جای تو در خانه خالی است
و ترنم مهربانی، بی‏حدیث حضور تو، خاموش است
علی، شبانه یاس می‏کارد
شبانه، داغ دلش را به خاک می‏گوید
ماه با شرمساری
خود را پشت ابرهای سیاه پنهان ساخته
تا تاریکی شب، چنان همه مدینه را بپوشاند
که کسی نبیند و نداند که پیکر پاک تو
بر روی دستان مبارک امام علی علیه السلام
به سوی کدامین خاک می رود
شب که همیشه با ناله های علی آشناست
حال شاهد مظلومیت و زمزمه های حزن انگیز اوست
مولا برمی خیزد
لحظه ها، آرام و قرار ندارند
گویی از آن می ترسند که بغض علی بترکد
و آسمان فرو ریزد
کوچه های تاریک مدینه
شرمگین از امانت داری خود
در سکوت مرگ آوری فرو رفته اند
ملائکه، مدینه را سرزنش می کنند:
 «مگر رسول خدا(ص) نفرموده بود
که فاطمه پاره تن من است؟
وای بر تو ای مدینه که چه بد امانت داری بودی!»

۱۳۹۹/۱۰/۱۱
دیدگاه ها (۳۰)

﷽دعای حاج قاسم که مستجاب شد!خدایا عاقبت ما را ختم به شهادت ک...

زمستانی که شش دانگش را سّند زده ام به گرمای نگاهت به آواز ِس...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌ گفته.. در زندگی هر آدمی یکی انحصاراً با...

آن روزی که قوطیِ شیشه‌ایِ سیر‌ترشیِ چندسال مانده را دادم دست...

عاشقانه ها ی شبنم بامادر

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط