زمستانی که شش دانگش را
زمستانی که شش دانگش را
سّند زده ام به گرمای نگاهت
به آواز ِسکوتت
به اشکها و لبخندهایت
به آغوش ِ امنت برای من
در آینه ی ایامی که به کام دلم میچرخد
پرشور
مهربان
همراهم بمان
بی ریا و بی همتا
زمستان فصلی که پایان تمام تردید هاست
بین رفتن ها و ماندن ها
فصل دلگرمیهای عاشقانه
تا ته قصه ی شب بیداری
با گل بوسه های سکوت و وسوسه
با نرگس های بی تاب از برای دلدادگی
وبابونه هایی که یک فصل زندگی را
با خیال راحت نقش می زنند
در خاطرات ِمن و تو
#باران_کریمی_آرپناهی
۱۳۹۹/۰۹/۱۴
#love #عشق #عاشقانه #خاصترین #تکست_خاص #تکست_ناب
سّند زده ام به گرمای نگاهت
به آواز ِسکوتت
به اشکها و لبخندهایت
به آغوش ِ امنت برای من
در آینه ی ایامی که به کام دلم میچرخد
پرشور
مهربان
همراهم بمان
بی ریا و بی همتا
زمستان فصلی که پایان تمام تردید هاست
بین رفتن ها و ماندن ها
فصل دلگرمیهای عاشقانه
تا ته قصه ی شب بیداری
با گل بوسه های سکوت و وسوسه
با نرگس های بی تاب از برای دلدادگی
وبابونه هایی که یک فصل زندگی را
با خیال راحت نقش می زنند
در خاطرات ِمن و تو
#باران_کریمی_آرپناهی
۱۳۹۹/۰۹/۱۴
#love #عشق #عاشقانه #خاصترین #تکست_خاص #تکست_ناب
۱۵.۳k
۱۴ دی ۱۳۹۹