یک شب تمام قلب من، از غصه ویران میشود
یک شب تمام قلب من، از غصه ویران میشود
چشمم به پشت پرده ای، از اشک پنهان میشود
آن شب صدای خسته ام، تا آسمانها می رود
حتی خدا هم آن شب، از غصه پریشان میشود
در من تمام رنگها، آن شب به زردی میرود
پشت بهار طوسی ام، آن شب زمستان میشود
سمفونی تنها شدن، موسیقی غمگین من
آواز سرد نی به لب، آن شب چه نالان میشود
بال و پرم میریزد و پاییز دیگر می رسد
تک برگ های روح من، رقصان و ریزان میشود
من میروم از زندگی، از پوچی و دلبستگی
دنیا به دنبالم ولی آن شب چراغان میشود
وقتی که جسم سرد من در خاک آرامش گرفت
چشم حسود زندگی، از غصه گریان میشود
چشمم به پشت پرده ای، از اشک پنهان میشود
آن شب صدای خسته ام، تا آسمانها می رود
حتی خدا هم آن شب، از غصه پریشان میشود
در من تمام رنگها، آن شب به زردی میرود
پشت بهار طوسی ام، آن شب زمستان میشود
سمفونی تنها شدن، موسیقی غمگین من
آواز سرد نی به لب، آن شب چه نالان میشود
بال و پرم میریزد و پاییز دیگر می رسد
تک برگ های روح من، رقصان و ریزان میشود
من میروم از زندگی، از پوچی و دلبستگی
دنیا به دنبالم ولی آن شب چراغان میشود
وقتی که جسم سرد من در خاک آرامش گرفت
چشم حسود زندگی، از غصه گریان میشود
۱.۸k
۰۹ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.