در دایره ی عشقِ شبم جای تو خالیست
در دایره ی عشقِ شبم جای تو خالیست
گنجینه نهان دارم و آن نقشِ به قالیست
هر روزه نظر بر رخِ زیبای تو دارم
افسوس که در عالم من عشقِ خیالیست.
صد باره زِ دل توبه و هر باره شکستم
با دل چه کنم ناله ی پر سوزِ قناریست
می خواند و یادت به سرم نعره کشاند
من مانده وعشقی به تنِ سوخته جاریست.
زانو به بغل بر در هر خانه نشستم
شاید که ببینم شفقی ، کوچ بهاریست
من مانده ام و یاد تو و کوچه ویران
ویرانه تر این تن ، که به سر بارِگرانیست
گنجینه نهان دارم و آن نقشِ به قالیست
هر روزه نظر بر رخِ زیبای تو دارم
افسوس که در عالم من عشقِ خیالیست.
صد باره زِ دل توبه و هر باره شکستم
با دل چه کنم ناله ی پر سوزِ قناریست
می خواند و یادت به سرم نعره کشاند
من مانده وعشقی به تنِ سوخته جاریست.
زانو به بغل بر در هر خانه نشستم
شاید که ببینم شفقی ، کوچ بهاریست
من مانده ام و یاد تو و کوچه ویران
ویرانه تر این تن ، که به سر بارِگرانیست
۲.۳k
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.