بیا وگرنه در این انتظار خواهم مرد اگر که بی تو بیاید به

بیا وگرنه در این انتظار ، خواهم مرد اگر که بی تو بیاید بهار ، خواهم مرد به روی گونه من ، اشک سالها جاری است و زیر پای همین آبشار خواهم مرد خبر رسید که تو با بهار می آیی در انتظار تو من تا بهار خواهم مرد نیامدی و خدا آگه است من هر روز به اشتیاق رخت چند بار خواهم مرد
دیدگاه ها (۲)

یکبار از این "نیامدنت"ها قصور کن از خواب و بی تفاوتی ما عبور...

یادمون باشه ما هر چه قدر تو غیبت مقصریم تو ظهور موثریم.........

توای صفای ضمیرم چرانمی آیی؟ چرا بهانه نگیرم چرا نمی آیی؟ اگر...

آرمان‌خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج‌هاست. پس برادر خوبم، برا...

گوشیت رو خاموش کردی و کنارت روی زمین های سرد قرار دادی .. چش...

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط