part 7
part 7
منجی من
اقای لی: ا/ ت من مطمئنم تو می تونی از پسش بر میا ی فقط کافیه بشی مثل قبل
ا/ت: اقای لی من نمیتونم مثل قبل شم من مادر...
اقای لی: میدونم میدونم ولی ازت خواهش میکنم به خودت بیا تهیونگ داره از دست میره
رفتم تو فکر تهیونگ بایسمه حالا فکر میکنم نمیتونم بزارم از بین بره
ا/ت: باشه انجامش میدم( با اطمینان )
اقای لی: ایول ارههه
خندم گرفت
اقای لی: اماده ایی
ا/ت : اره
فلش بک به خونه تهیونگ
چه عمارته بزرگییییی
اقای لی : فقط هر چی سد ماسک تو پایین نده و نگو که من اوردمت باشه
ا/ت : باشه
اقای لی بهم گفت ماسک بزنم که تهیونگ منو نشناسه
با استرس رفتم توی عمارت
چرا انقدر تاریکه هیچ برقی روشن نبود پرده ها کشیده بود داشتم میگشتم که پریز برق رو پیدا کنم
ایناهاش پیداش کردم
تهیونگ : کدوم احمقی تو رو راه داده هااااا( با عربده )
ا/ت: همونی که تورو راه داده اینجا( با پرویی تمام )
تهیونگ : چیی که همونی که منو راه داده
محکم دستمو گرفت در باز کرد پرتم کرد بیرون که محکم خوردم زمین
ا/ت: اخخخ وحشییییییی
تهیونگ : یک دفعه دیگه اینجا ها پیدات بشه من میدونم با تو
ویو تهیونگ
دختره ی نفهم
صدای اقای لی با اون دختره میومد
اقای لی: ا/ت حالت خوبه
ا/ت : ای دستم وحشی حالیش میکنم من امروز میرم خونه دیگه ام نمیام
تهیونگ : هه نه تورو خدا بیا
ویو ا/ت
با اشاره به اقای لی فهموندم که یک نقشه دارم
اقای لی با خنده بهم چشمک زد
فلش بک به فردا
از خونه یک قابلمه و یک ملاقه برداشتم
رفتم پایین اقای لی جلوی خونه منتظرم بود
ا/ت: دارم برات مستر کیم تهیونگ من پرت میکنی 😈
منجی من
اقای لی: ا/ ت من مطمئنم تو می تونی از پسش بر میا ی فقط کافیه بشی مثل قبل
ا/ت: اقای لی من نمیتونم مثل قبل شم من مادر...
اقای لی: میدونم میدونم ولی ازت خواهش میکنم به خودت بیا تهیونگ داره از دست میره
رفتم تو فکر تهیونگ بایسمه حالا فکر میکنم نمیتونم بزارم از بین بره
ا/ت: باشه انجامش میدم( با اطمینان )
اقای لی: ایول ارههه
خندم گرفت
اقای لی: اماده ایی
ا/ت : اره
فلش بک به خونه تهیونگ
چه عمارته بزرگییییی
اقای لی : فقط هر چی سد ماسک تو پایین نده و نگو که من اوردمت باشه
ا/ت : باشه
اقای لی بهم گفت ماسک بزنم که تهیونگ منو نشناسه
با استرس رفتم توی عمارت
چرا انقدر تاریکه هیچ برقی روشن نبود پرده ها کشیده بود داشتم میگشتم که پریز برق رو پیدا کنم
ایناهاش پیداش کردم
تهیونگ : کدوم احمقی تو رو راه داده هااااا( با عربده )
ا/ت: همونی که تورو راه داده اینجا( با پرویی تمام )
تهیونگ : چیی که همونی که منو راه داده
محکم دستمو گرفت در باز کرد پرتم کرد بیرون که محکم خوردم زمین
ا/ت: اخخخ وحشییییییی
تهیونگ : یک دفعه دیگه اینجا ها پیدات بشه من میدونم با تو
ویو تهیونگ
دختره ی نفهم
صدای اقای لی با اون دختره میومد
اقای لی: ا/ت حالت خوبه
ا/ت : ای دستم وحشی حالیش میکنم من امروز میرم خونه دیگه ام نمیام
تهیونگ : هه نه تورو خدا بیا
ویو ا/ت
با اشاره به اقای لی فهموندم که یک نقشه دارم
اقای لی با خنده بهم چشمک زد
فلش بک به فردا
از خونه یک قابلمه و یک ملاقه برداشتم
رفتم پایین اقای لی جلوی خونه منتظرم بود
ا/ت: دارم برات مستر کیم تهیونگ من پرت میکنی 😈
۹۸۴
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.